تمدن بدلی ( نقد مدرنیته ، مدارس علوم غرب و تکنولوژی )

مدرنیته و متعلقاتش، دین و شریعتی مجزا ست و اگر آن را به عنوان روش و ابزاری خام بپذیریم، به تدریج شریعت و دینمان را تغییر می دهد.

تمدن بدلی ( نقد مدرنیته ، مدارس علوم غرب و تکنولوژی )

مدرنیته و متعلقاتش، دین و شریعتی مجزا ست و اگر آن را به عنوان روش و ابزاری خام بپذیریم، به تدریج شریعت و دینمان را تغییر می دهد.

مشخصات بلاگ
تمدن بدلی ( نقد مدرنیته ، مدارس علوم غرب و تکنولوژی )

علوم جدید و تکنولوژی، مختص سبک زندگی ماده گرایی غرب و در واقع شاخه ای از جهانبینی و شریعت اومانیست است که محرّک آن نظام سلطه و سرمایه می باشد.

آخرین نظرات

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عباس موزون» ثبت شده است

رؤیاهای صادقانه و کشف و شهود در بیداری یا خواب و یا حالت های نزدیک به مرگ همه در اثبات عوالم ماورای مادی و اینکه وجود انسان فرای این جسم خاکی ست بکار می آید و از این دست امور برای اغلب انسان ها کم و بیش در طول حیاتشان، گاهی هم با شواهدی قوی و قابل استناد برای خود و دیگران رخ می دهد.
برنامه زندگی پس از زندگی به کشف هایی که برای برخی در حالت نزدیک به مرگ تأکید می کنم نزدیک به مرگ که تعلقات اندکی از گرده روح برداشته شده می پردازد. درحالیکه هیچکدامشات وارد عالم پس از مرگ نشده بلکه نزدیک شده اند.
حال سؤال اینست که چرا اینهمه مدت علمای اسلام و تشیع به این امر مهم نپرداخته اند و هم اکنون ما در این امر معنوی هم پیرو غرب و عقب تر از آنها هستیم و تازه متوجه این راه پربرکت برای اطلاع از غیب شده ایم.
توجه داشته باشیم که هرگونه اخبار از عوالم غیب و پس از مرگ می بایست توسط کانال عصمت صورت گیرد و راه های دیگر خالی از اغلاط و آمیخته های باطل نیستند.
راه مذکور که از جنس کشف و شهود و رؤیاهای خبر دهنده است هم می تواند اثباتی بر جهان دیگر باشد ولی اینکه بنشینیم و کیفیت عالم دیگر را از این طریق بدست آوریم و جزئیات بعد از مرگ را پای صحبت افرادی غیر معصوم طلب کنیم بدعتی ست که در تقلید از غرب نصیب ما شده و علت اینکه تا به حال علما سراغ این وادی نرفته اند همین است که این خلاف برهان عصمت و نبوت است.
این کشف های بسیار ناقص نزدیک به مرگ هم خالی از تصرفات نفس و شیطان نبوده و کلیاتش شاید برای بیننده و اطرافیان تلنگر و بیدار کننده باشد ولی جزئیات آن برای سایرین حجت نیست و تنها منبع اخبار از عالم پس از مرگ، وحی از جانب خداوند است.
بعلاوه بها دادن به این جریان، در آینده قابل کنترل نبوده و دکانی برای افراد سودجو خواهد شد و مطرح کردن آن در سطح عموم همانند باز کردن باب کشف ها و شهودها، به صلاح نیست و منجر به آشفته بازارِ آمیختگی حق و باطل می گردد.
در یکی از این برنامه ها مشاهدات خانم اعظم السادات موسوی شاهد اسب بالدار، اصلا مشاهده نزدیک به مرگ هم نبوده بلکه کشف و شهودی بود که شاید در برخی جزئیاتش نفس مشاهده گر آنرا پرداخته بود. آبیاری فرشته صورت پوشیده در بهشت با شیلنگ ! و پخش موسیقی ملایم در خیابان های شهرک بهشتی !! *
غرب که سرزمینی بایر از معنویات و وحی است این مسیر را همانند سایر عرفان های کاذب، بنا نهاده تا خبری از غیب کسب کند.
آیا ما که پای مکتب وحی و اهل بیت عصمت هستیم در همه امور می بایست کورکورانه دنباله رو غرب باشیم؟

البته قبول دارم که در زمانه فقر ناشی از غیبتیم ولی این فقر نباید ما را در دام مسیرهای ناصحیح بیاندازد. و این مطلبی ست که بنده در نقد سایر ابعاد مدرنیته عارض بوده ام.

در پایان عرض کنم که شاید بتوان با تغییر شکل برنامه اندکی از آسیب های آن کاست بطوری که عالم دینی خبره، توضیحگر اصلی و تجربه گر در مقام ارائه پرسش از آنچه دیده باشد. که این شکل هم اما و اگرهایی دارد. زیرا پیامبر صلی الله علیه وآله که می فرمود: هل من مبشرات. خود نظاره گر  و حاضر بر قضیه بود ولی عالم دینی چنان علم و شأنی ندارد.


*. شیلنگ از ابزارهای متأخر بشر جهت جبران هدر رفت آب در بحران کم آبی و جبران عدم آبیاری طبیعی (باران و جویبار و تعریق زمین) می باشد و کمی باور آن دشوار است که ملائکه در بهشت برای آبیاری از شیلنگ استفاده کنند! و موسیقی که سراسر پرورش توهم است، از جمله گناهانی ست که کمتر گناهی در معارف اهل بیت تا این حد بدان تاکید شده است و درختی که آن صوت حسن از آن صادر می شود هرگز ارتباطی با ابزارها و نت های موسیقی که امری سبک و پست است ندارد. و نمی توان گفت حنجره دراج و بلبل و ... شکل تکامل یافته تار و سنتور و ویولن است! یا اینکه بگوییم حرکت ابرها و رعد در آسمان تکامل یافته قوانین نیوتن و حساب دیفرانسیل و انتگرال است! که بحثش را در جای خود آورده ام.

اینکه در روایت آمده نخستین کسی که ساز و آلات موسیقی را ابداع و با آن نواخت ابلیس بود هم اشاره به جعل و بدلسازی شیطان از حقیقت دارد. همانند بدل سازی الکل از شراب بهشتی و القای شهوت زنایی و لذت از زنا بجای لذت ازدواج. موسیقی هم شکل بدلسازی شده از صوت حسن است.

متأسفانه یکی از بزرگان در تمجید موسیقی گفته:

اساساً موسیقی، که در تقسیم بندی های علوم قدیم، از شعب ریاضی است و چون با دقت و محاسبه و اندازه گیری دقیق سروکار دارد، جزو بخش های دانش ریاضی محسوب می شود. هنر دقیقی است.

به تعبیری دیگر، هنر موسیقی، محاسبه متکی به طبیعت و فطرت بشر است؛ که خرد انسانی، آن محاسبه را بر اساس تجربه استخراج کرده و برای آن پیشرفت قواعدی- موازینی گذاشته است.

که دقیقا نکته همینجاست و موسیقی تقابل نظم شیطانی و ساده لوحانه ریاضی با نظم عمیق و پیچیده خالق هستی ست.

که ثمره آن خروج از درک عالم حقیقت و وارد شدن در هپروتی ست که سراسر غیر واقعی ست. موسیقی هم غمش دروغ است هم شادی اش هم هیجان و هم آرامشش، هم احساس عشق و دلبستن و هم احساس غرور و هر چرخش و ادراک قلبی اش.