تمدن بدلی ( نقد مدرنیته ، مدارس علوم غرب و تکنولوژی )

مدرنیته و متعلقاتش، دین و شریعتی مجزا ست و اگر آن را به عنوان روش و ابزاری خام بپذیریم، به تدریج شریعت و دینمان را تغییر می دهد.

تمدن بدلی ( نقد مدرنیته ، مدارس علوم غرب و تکنولوژی )

مدرنیته و متعلقاتش، دین و شریعتی مجزا ست و اگر آن را به عنوان روش و ابزاری خام بپذیریم، به تدریج شریعت و دینمان را تغییر می دهد.

مشخصات بلاگ
تمدن بدلی ( نقد مدرنیته ، مدارس علوم غرب و تکنولوژی )

علوم جدید و تکنولوژی، مختص سبک زندگی ماده گرایی غرب و در واقع شاخه ای از جهانبینی و شریعت اومانیست است که محرّک آن نظام سلطه و سرمایه می باشد.

آخرین نظرات

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «علم و صنعت» ثبت شده است

مدرنیته

شاید پذیرفتن اینکه چندین میلیارد انسان در توهم زندگی می کنند و علم و صنعت مدرن آنان را به بازی و بردگی پیچیده و در عین حال آشکاری گرفته، برای برخی سخت باشد. ولی مشغولیاتی همچون بازی های رایج که خیال انسان را مسحور خود کرده شاهدی روشن برای متوهم بودن انسان مدرن است. اینکه به راحتی می توان انسان های بالغی را به غم و افسردگی، شادی و نشاط و تحرک و تلاش های نفس گیر ولی کودکانه ترغیب کرد در حالی که انگیزه، هدف و محصولش، تقریبا هیچ باشد.

فوتبال



سید حسین نصر مدرنیته را به خروس رنگارنگ نیمه سربریده ای تشبیه می کند که سریع و بیهوده به هر سو می جهد.
مدرنیته
 
 

جاهل، شیفته جلوات و جنبش آن است و شخص آگاه، منتظر به خاک افتادن عنقریب خروس.

 

شکست و افول، در ذات فن آوری و بالکل نظام مدرن اداری و معیشت غربی نهفته است و جز انسان های نادان، مسحور رنگ ها و تکاپوی ظاهری آن نمی شوند.


 

سبک زندگی جامعه اسلامی می بایست در جمیع زوایا، عبودیت ذات مقدس پروردگار عالم و در بستری توحیدی مرتبط با ملکوت هستی باشد و تکنولوژی نقطه حداکثری لذت جویی و دست و پا زدن انسان مادی در منجلاب جهان ماده در بستری منقطع از عالم قدس و ساخته شده بر مبنای نفسانیات و جهل بشری ست.
فهم این مطلب برای کسی که ارتباطی با توحید و عالم قدس دارد و فطرتاً تفاوت جمال و تجمل را درک می کند آسان است.

چکیده

با اینکه در ساختار عقیدتی جوامع اسلامی کنونی، ایمان به نبوت پذیرفته و با دلایل متقن اثبات می­ شود. ولی متأسفانه در سیر علمی و عملی تمدن­سازی، همانند جوامعی تفکر و رفتار می­گردد که کأنه از اساس، نبی ای و رسالتی نمی­شناسند. اصل بنیان نبوت بر قصور قدرت ادراکی نوع انسان به جهان و عوالم محیطش می­باشد که در این وادی تفاوتی میان امور دنیوی و اخروی نیست. همانگونه که با عقل و ادراکات خود می­فهمیم که مرز احاطه علمی ما نسبت به روح و معاد و امور خُلقی و ... تا کدام حد است. همین نسبت در امور مادی و دنیوی نیز وجود دارد و در تمامی زوایای وجودی جسم و روح انسان جاری ست و با توجه به اینکه امور جسمانی و روحانی انسان با یکدیگر مرتبط و درهم تنیده است هرگز مکتب و روش علمی و فنی­ ای که به علم ناقص بشر متکی است جواز تصرف و ارائه انتظام علمی و ساختار معیشتی و به اصطلاح، پیچیدن نسخه در دامنه بایدها و نبایدهای زندگی ایمانی را ندارد. حال اگر بخواهیم در خارج از چهارچوب منطقی مکتب وحی طبابت کنیم یا نظامی برای تغذیه، معماری، نساجی، صنعت و ... ارائه دهیم. در تقابل با مکتب نبوت و وحی ایستاده ایم