تمدن بدلی ( نقد مدرنیته ، مدارس علوم غرب و تکنولوژی )

مدرنیته و متعلقاتش، دین و شریعتی مجزا ست و اگر آن را به عنوان روش و ابزاری خام بپذیریم، به تدریج شریعت و دینمان را تغییر می دهد.

تمدن بدلی ( نقد مدرنیته ، مدارس علوم غرب و تکنولوژی )

مدرنیته و متعلقاتش، دین و شریعتی مجزا ست و اگر آن را به عنوان روش و ابزاری خام بپذیریم، به تدریج شریعت و دینمان را تغییر می دهد.

مشخصات بلاگ
تمدن بدلی ( نقد مدرنیته ، مدارس علوم غرب و تکنولوژی )

علوم جدید و تکنولوژی، مختص سبک زندگی ماده گرایی غرب و در واقع شاخه ای از جهانبینی و شریعت اومانیست است که محرّک آن نظام سلطه و سرمایه می باشد.

آخرین نظرات

از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده که ایشان نگاهش به کودکانی افتاد و فرمودند:  «وای بر کودکان آخرالزمان از پدرانشان!

عرض شد: ای رسول خدا از پدران مشرکشان؟

فرمود: نه. از پدران مسلمانشان. به فرزندان خود چیزی از واجبات دینی نمی آموزند و اگر فرزتدانشان چیزی آموختند منعشان می کنند و به کسب دنیای ناچیز برایشان قانعند. من از چنین کسانی بیزارم و آنان از من بیزارند» - مستدرک الوسائل ج 15

 

در رابطه با نیازسازی کاذب یادگیری زبان و احساس تکلیف شدید !! والدین جهت آموزش زبان های خارجه، مقاله زیر بصورت خلاصه شده ارائه می گردد.

 

 

‌‌‌ردپایـ‌ تهاجم فرهنگی در کتاب‌های آموزش زبان انگلیسی

دکتر قدرت حاجی رستملو استادیار دانشگاه‌ امـام‌ حـسین‌(ع)

چـکیده

برتری طلبی غربی‌ها،زمانی آنها را وادار کرده بود که به ممالک دیگر لشکرکشی‌ کرده و آنها را مـستمره خود کنند.اما با گذشت زمان و گسترش ارتباطات این‌ نوع استعمار کارآمدی خـود‌ را‌ از دست داد و غربی‌ها به ایـن فـکر افتادند که برای حفظ آنچه که به دست آورده بودند و همچنین برای گسترش حوزهء نفوذ خود در کشورهای هدف مجبور هستند به فرهنگ و افکار‌ ملت‌ها تسلط یافته و آنها را در جهت منافع خود هدایت کـنند،و به این ترتیب تهاجم فرهنگی سازمان یافته غرب علیه این کشورها آغاز شد.آنها برای موفقیت در این عرصه از‌ تمام‌ ابزارهای ممکن از قبیل ارسال مبلغین برای تبلیغ مستقیم،نشر کتاب و مجلات،کـانال‌های رادیـو تلویزیونی و حتی از نهادهای سیاسی و اقتصادی بین المللی نیز همواره بهره جسته‌اند.براساس بررسی‌های انجام گرفته‌،در‌ چند دههء گذشته به دلیل گسترش تقاضا برای یادگیری زبان انگلیسی در کشورهای توسعه یافته و تـوسعه نـیافته،غربی‌ها تلاش کرده‌اند از کتب آموزشی زبان انگلیسی نیز که تقریبا تولید‌ و توزیع‌ آنها انحصارا در اختیار خودشان قرار دارد،به عنوان ابزاری برای خدمت به اهداف تهاجم فرهنگی خود استفاده کـنند.تـرویج فرهنگ بی‌بند و باری و ضد اخلاقی،تخطئه دین و دینداری،برجسته‌نمایی‌ موفقیت‌های‌ غرب‌ و بی‌توجهی به جایگاه خانواده بعضی‌ از‌ مشخصه‌های‌ این هجمه فرهنگی هستند که برخی از مصداق‌های آنها در کتب آموزش زبان انـگلیسی در مـقاله بـه‌طور مستند مورد بررسی قرار‌ مـی‌گیرد‌.

 

 

مقدمه

بررسی‌ها نشان می‌دهد که نگاه غرب و اروپا به جهان اسلام همواره نـگاهی تـحقیرآمیز و اسـتیلاجویانه بوده است و آنها‌ همیشه‌ در‌ پی آن بوده‌اند که از ممالک اسـلامی بـه عنوان طعمه‌،بهره‌برداری لازم را به عمل آورند.آنها حتی در دوره‌ای که از قافله تمدن عقب مانده بودند همین‌ نگاه‌ را‌ به دنـیای اسـلام داشـتند.دورهء دویست سالهء جنگ‌های صلیبی برای آنها‌ فرصتی‌ فراهم آورد تـا به‌طور دقیق با پیشرفت‌ها و دستاوردهای تمدن اسلامی آشنا شوند و ذخایر علمی و فرهنگی اسلام‌ را‌ به‌ یغما ببرند.به نـظر مـی‌رسد ایـن آشنایی و غنائم به دست آمده در‌ طول‌ این‌ جنگ‌ها زمینه بروز رنـسانس اروپا را بـه وجود آورد.بعدها با پیشرفت [ انحطاط ] علم و صنعت‌ در‌ اروپا‌ تولیدات صنعتی و غیر صنعتی بازارهای غرب را به اشباع رساند و آنـها از یـک طـرف‌ به‌ دنبال بازارهای فروش برای محصولات خود بودند و از طرفی دیگر می‌خواستند مـواد اولیـه‌ لازمـ‌ را‌ از دیگر نقاط دنیا وارد کنند.در این میان ذخایر طبیعی غنی و بازارهای مصرف‌ کشورهای‌ اسلامی بـرای آنـها بـه اندازه کافی وسوسه‌انگیز بود،به طوری که آنها به‌ فکر‌ استعمار‌ و استثمار کشورها و مـلت‌های مـسلمان افتادند و بدین ترتیب این کشورها یکی پس از دیگری تبدیل به‌ مستعمره‌ شدند.آنها بـه هـیچ وجـه به آنچه که به دست آورده بودند‌ قانع‌ نبودند‌ و درصدد آن بودند که این استیلا و چـیرگی را بـه نحوی تثبیت کنند.این هدف نمی‌توانست‌ با‌ چیزی‌ غیر از تخلیه فرهنگی و تغییر افـکار و ارزشـ‌های مـلت‌های مورد هجوم تحقق پیدا‌ کند‌.آنها این حرکت را به طور دقیق برنامه‌ریزی کرده و به شـکل مـزوّرانه‌ای آن را به اجرا‌ گذاشتند‌ و در حقیقت تهاجم فرهنگی خود را به دنیای اسلام آغاز نـمودند.در‌ طـول‌ قـرن بیستم گسترش اطلاعات و ارتباطات و همچنین نیاز‌ جدی‌ کشورهای‌ شرقی به علم و فناوری غرب، علی الخـصوص‌ آمـریکا‌،ایـجاب می‌کرد که مردم این کشورها زبان انگلیسی را فراگیرند.این موضوع فرصت‌ بـهینه‌ دیـگری را برای غربی‌ها فراهم‌ آورد‌ تا فرهنگ‌ مادی‌ و ضد‌ اخلاقی خود را در قالب متون‌ و محتواهای‌ آموزشی به کشورهای دیـگر و مـخصوصا به ملت‌های مسلمان ارائه کنند و از این‌ رهگذر‌ اهداف تهاجم فرهنگی خود را دنبال‌ نـمایند.در ایـن مقاله‌ ضمن‌ پرداختن به مفهوم فرهنگ و تـهاجم‌ فـرهنگی‌ مـصادیق و جلوه‌های این هجمه در کتب آموزشی زبان انـگلیسی مـورد کنکاش قرا می‌گیرد‌.

با اندک تأمل می‌توان دریافت که نقش کلیدی و زیربنایی فرهنگ است که استعمارگران را به خود جلب کرده است و آنها تثبیت برنامه‌های استکباری خود را در هجوم به فـرهنگ کـشورهای اسلامی و مـنسوخ نمودن آن می‌بینند.چرا که‌ بی‌خاصیت‌ کردن آن دقیقا به معنی ایجاد زمینه لازم برای تسلط اقتصادی و سیاسی آنها خـواهد بود.

تهاجم فرهنگی

رهبر معظم انقلاب تهاجم فرهنگی را این‌چنین تعریف مـی‌کند:«‌ ‌تـهاجم فرهنگی به این معنی است که یک مجموعهء سیاسی یا اقتصادی‌ برای‌ اجـرای مـقاصد خـاص خود و اسارت یک ملت،به بنیان‌های فرهنگی آن ملت هجوم می‌برد.در این هجوم باورهای تازه‌ای را بـه زور و به قصد جایگزینی با فرهنگ و باورهای ملی‌ آن‌ ملت‌ وارد کشور می‌کنند.(نقل از‌ کـتاب‌ فرهنگ‌ و تهاجم فرهنگی)

تـهاجم فـرهنگی از نظر ماهوی پدیده‌ای جدید و متعلق به دوران معاصر نیست، بلکه در طول تاریخ همواره در عرض‌ و یا‌ در‌ طول جنگ‌های نظامی و اقتصادی، هجوم و به فرهنگ‌ها و تلاش‌ برای‌ منسوخ و منکوب کردن فرهنگ‌های مغلوب و مکشوف مطرح بـوده است.با این حال،شکل سازمان یافته و نظام‌مند تهاجم فرهنگی مقوله‌ای‌ تقریبا‌ نو‌ و تازه به نظر می‌رسد که هدف آن تثبیت بلند مدت‌ منافع کشورهای مهاجم در کشورههای هدف می‌باشد.

هدایتخواه(1374)تهاجم فـرهنگی سـازمان یافته غرب را با هشت مشخصه‌ مهم‌ زیر‌ معرفی می‌کند:

نامرئی و نامحسوس است،درازمدت و دیرپا است،ریشه‌ای و عمیق است‌،همه‌ جانبه است،حساب شده،دارای برنامه و برخوردار از امکانات و ابزارهای گسترده است،قـربانیان آن مـعمولا قشر‌ جوان‌ و نوجوان‌ هستند،کارساز و خطر آفرین است و فراگیر است.

این نوع تهاجم فرهنگی برنامه‌ریزی‌ شده‌ معمولا‌ با الغای فرهنگ خودی آغاز می‌شود.به عبارت دیگر،آنها با اسـتفاده از ابـزارهای‌ مختلف‌ مردم‌ را نسبت به میراث فرهنگی خود مشکوک کرده و به مرور آنها را نسبت به‌ آنچه‌ دارند بی‌اعتنا می‌کنند. در این راستا اقداماتی از قبیل تغببر خط و زبان ملی‌،دین‌زدائی‌،تحقیر‌ و بـی‌ارزش جـلوه‌دادن دسـتاوردهای ملت‌ها و استعدادهای آنها و فرقه‌گرائی مـورد تـوجه اسـتعمارگران فرهنگی قرار گیرد.به‌طور‌ معمول‌ حاصل این اقدامات ایجاد بی‌هویتی فرهنگی در کشورهای هدف می‌باشد.بروز بی‌هویتی فرهنگی‌،زمینه‌ لازم‌ را برای القـای فـرهنگ بـیگانه به وجود می‌آورد.آنها برای تحقق بخشیدن بـه ایـن هدف‌ نخست‌ نظام آموزش و پرورش را در کشورهای موردنظر مورد هدف قرار داده و سعی‌ می‌کنند‌ آموزش‌ به سبک غربی را به مرور جایگزین آن نـمایند.بـه مـوازات این اقدام و با استفاده‌ از‌ تمام‌ ابزارهای موجود تبلیغات سنگینی را در جـهت القای مظاهر زیانبار تمدن غرب‌ در‌ اذهان و افکار ملت‌های مورد هجوم به راه می‌اندازند.تا دو دههء اخیر این تبلیغ از طـریق‌ کـانال‌های‌ رادیـو تلویزیونی،نشر کتب و مجلات،ارسال مبلغین برای تبلیغ مستقیم،استفاده از‌ نـهادهای‌ سـیاسی و اقتصادی بین المللی و غیره انجام می‌پذیرفت‌.غربی‌ها‌ در‌ بیست سال گذشته با درک این موضوع‌ که‌ در کشورهای مـورد هـدف آنـها یادگیری زبان انگلیسی به یک ضرورت تبدیل گردیده‌ است‌ و تقریبا همهء اقـشار ایـن کـشورها‌ به‌ نوعی یادگیری‌ این‌ زبان‌ را در برنامهء خود قرار داده‌اند‌،به‌ این فکر افتادند کـه از ایـن بـستر نیز در راستای اهداف تهاجم‌ فرهنگی‌ خود بهره جویند و به نظر می‌رسد‌ تا حد زیـادی نـیز‌ موفق‌ بوده‌اند.

زبان،فرهنگ و تهاجم فرهنگی‌

زبان‌ مهم‌ترین مشخصه انسان است،مشخصه‌ای کـه او را از سـایر مـوجودات متمایز کرده‌ و پیشرفت‌های‌ او را در عرصهء ادبیّات‌،هنر‌ و علم‌ و فناوری امکان‌پذیر نموده‌ است‌.زبان پدیده‌ای قـائم بـه‌ فرد‌ نیست،بلکه نظامی است که آن را جامعه و زندگی اجتماعی به انسان تحمیل کـرده‌ اسـت‌ و ایـن موضوع نقطه اتصال و ارتباط زبان‌ و فرهنگ‌ را می‌نمایاند‌.به‌ عبارت‌ روشن‌تر زبان محصول زندگی‌ اجتماعی و بـخشی از فـرهنگ مربوط به آن جامعه را تشکیل می‌دهد.

زبان ابزار برقراری ارتباط و فرهنگ تعیین‌کننده بنیاد این ارتباط می‌باشد. فرهنگ نه تـنها مـعیّن می‌کند که چه کسی بـا چـه فـرد‌ دیگر‌ ارتباط بـرقرار مـی‌کند، بلکه‌ همان‌ فرهنگ اسـت کـه مشخص می‌کند آنها دربارهء چه چیز باید صحبت کنند و اصولا چگونه این صحبت بـاید انـجام گیرد.همچنین همان فرهنگ،معیّن مـی‌کند کـه طرفین در چـه شـرایطی،چـه‌ محتوای‌ زبانی را،و در چه قـالبی به کار ببرند.

امتزاج ذاتی دو مقوله زبان و فرهنگ ایجاب می‌کند که در آموزش زبان دوم خواسته و یـا نـاخواسته فرهنگ مربوط به آن زبان نیز‌ آمـوزش‌ داده شـود‌،چـرا کـه مـحتویات مورد استفاده بـرای آمـوزش یک زبان به‌طور طبیعی آکنده از مفاهیم، ارزش‌ها و مفروضات مربوط‌ به آن زبان می‌باشند که عملا تدریس زبـان بـدون وجـود اینها‌ و یا‌ به‌ عبارتی تدریس و آموزش زبـان مـنهای فـرهنگ مـربوط،چـیزی شـبیه انسان بی‌روح خواهد بود.

لاینفک نبودن زبان از ‌‌فرهنگ‌ و انتقال قهری فرهنگ در آموزش زبان دوم موضوعی بدیهی است که تقریبا همهء‌ محققین‌ و دست‌اندرکاران‌ آموزش زبان دوم بر آن تأکید دارند و حـتی برای زبان‌آموزانی که قصد مسافرت و یا اقامت‌ در کشورهای دیگر را دارند،آشنایی کافی با فرهنگ آنها به عنوان یک‌ ضرورت تلقی می‌گردد.با‌ این‌ حال،برخی از اندیشمندان آموزش زبان دیدگاهی افـراطی را در خـصوص جایگاه فرهنگ در آموزش زبان دوم دنبال می‌کنند و تصور می‌کنند که آشنایی فرهنگی حاصله از طریق تدریس مطالب زبان کافی‌ نیست و تصور می‌کنند که بسته‌های ویژهء فرهنگی به‌طور خاص بـاید در آمـوزش زبان دوم ارائه گردد.(«کرامسچ»و همکارانش،1996)1در این ارتباط می‌گویند:فرض این موضوع که آموزش زبان‌ دوم‌ به معنی آموزش فرهنگ نیز است و بنابرین نباید بـه‌طور خـاص به فرهنگ پرداخت،به مـعنی نـادیده گرفتن پیچیدگی فرهنگ،آموزش زبان و برقراری ارتباط می‌باشد.

امروزه حاصل این نوع اندیشهء افراطی‌ در‌ خصوص جایگاه فرهنگ در آموزش زبان دوم عرضهء کتب آموزشی زبان‌های اروپایـی و مـخصوصا زبان انگلیسی است کـه فـرهنگ غرب و علی الخصوص ابعاد ضد اخلاقی و ضد دینی آن را ترویج‌ می‌کنند‌. برخی از این کتب آموزشی آن‌قدر این موضوعات را در سطح وسیعی مطرح می‌کنند که بعضی وقتها انسان فکر می‌کند در کشورهای غربی چـیزی غـیر از مظاهر مختلف فساد‌ اخلاقی‌ وجود‌ ندارد.طرح فوق العاده گسترده‌ این‌ موضوعات‌ در بعضی از این کتب آموزشی حتی موضوع اصلی آنها یعنی آموزش زبان را تحت الشعاع قرار می‌دهد و به نظر مـی‌رسد‌ کـه‌ این‌ کـتاب‌ها برای تبلیغ فرهنگی طرّاحی گردیده‌اند،نه برای‌ آموزش‌ زبان.

(1)- Kramsch and...,

از آنجایی که بیشتر این نوع کتاب‌های آموزشی در کـشورهای شرقی و کشورهای مسلمان مورد استفاد قرار‌ می‌گیرند‌،به‌ نظر می‌رسد غـربی‌ها بـخشی از اهـداف تهاجم فرهنگی خود را‌ در این بستر دنبال می‌کنند،چرا که ردپای این نوع تعدادی از کتب آموزش زبان انگلیسی را کـه‌ ‌‌در‌ سـطح‌ وسیعی در کشور مورد استفاده قرار می‌گیرند،بررسی کرده و موارد آشکاری‌ از‌ تبلیغ فرهنگی هـمسو بـا بـرنامه تهاجم فرهنگی غرب را مورد اشاره و تحلیل قرار داده است.

مصادیق‌ تهاجم‌ فرهنگی‌ در کتاب‌های آموزش زبان انـگلیسی

همان طوری که قبلا گفته شد،زبان‌ و فرهنگ‌ مقوله‌های‌ لاینفکی هستند و در جریان آمـوزش هر زبانی لاجرم و بـه‌طور طـبیعی زبان‌آموزان با فرهنگ مربرط‌ نیز‌ آشنا‌ شده و مؤلفه‌های مختلف آن را یاد می‌گیرند.این امر اگر سیر طبیعی خود را‌ طی‌ کند،اصولا آموزش هر زبان دیگری می‌تواند منشأ برکات مختلفی از قبیل توسعه‌ ارتـباطات‌ اجتماعی‌ و فرهنگی و آشنایی با گنجینه‌های علمی و ادبی مربوط به آن زبان در جوامع مقصد گردد‌ و در‌ طول تاریخ انسان‌ها توانسته‌اند از این رهگذر بسیاری از نیازهای مادی و معنوی خود‌ را‌ مرتفع‌ نمایند.اما امروزه ما شاهد آن هـستیم کـه غربی‌ها به دنبال استفاده ابزاری از مقوله‌ آموزش‌ زبان و بالاخص آموزش زبان انگلیسی بوده و می‌خواهند مطامع استعماری خود را در‌ این‌ بستر‌ تعقیب نمایند.آنها می‌خواهند با استفاده از پوشش آموزش زبان،جنبه‌های مـنفی و ضـد ارزشی فرهنگ‌ خود‌ را‌ به جوامع هدف انتقال داده و با سست نمودن بنیان‌های فرهنگ ملی و دینی‌ این‌ جوامع،هدف استعماری استیلا یافتن بر جوامع هدف را تحقق ببخشند.برای این منظور آنـها مـحتوای‌ کتاب‌های‌ آموزش زبان را به‌طور هدفمند برنامه‌ریزی کرده و یا جهت‌گیری مطالب آموزشی آنها‌ را‌ تهیه می‌کنند.آنچه که در ذیل می‌آید‌ برخی‌ از‌ مصداق‌های مشخص مربوط به این جریان فکری‌ است‌ که از چـند مـجموعه آمـوزش زبان انگلیسی استخراج گردیده اسـت. [ از آنجا که نویسنده تمدن بدلی برای تمدن غرب برکات و گنجینه ای در علم و ادب قائل نیست و تمدن غرب را سرتاپا نجس می شمرد عبارات فوق را دارای ایراد و نیاز به اصلاح می داند.]

الف)تـرویج فـرهنگ‌ بی‌بندوباری‌ و ضد اخلاقی

امروزه بی‌بندوباری اخلاقی‌ و جنسی‌ در دنیای‌ الحاد‌ و علی‌ الخصوص در کشورهای غربی به اوج‌ خود‌ رسیده است.این موضوع هـمواره در قـالب لفـظ مطبوع آزادی تعریف شده‌ و به‌ عنوان ابزاری کثیف در خـدمت بـخش‌ عمده‌ای از نظام سرمایه‌داری‌ قرار‌ گرفته است،ولی با نگاهی‌ واقع‌بینانه‌ می‌توان دریافت که حتی خود غربی‌ها نیز پی به این واقـعیت بـرده‌اند کـه‌ این‌ پدیده عمیقا هستی جوامع مبتلا‌ به‌ را‌ تهدید می‌کند.امـروزه‌ متفکرین‌،سیاستمداران و برنامه‌ریزان جوامع ذکر‌ شده‌ در چگونگی کنار آمدن با این پدیده مانده‌اند،چرا که ادامه آن چیزی جـز‌ تـخریب‌ و انـحطاط را به دنبال ندارد و در‌ عین‌ حال برای‌ کسانی‌ که‌ پیوسته در طول سـالیان‌ مـتمادی تحت نام آزادی بر طبل بی‌بندوباری و شکستن حریم عفت کوبیده‌اند،اقرار به واقعیت‌ها و نتایج‌ حاصل‌ از آن چیزی غـیر مـمکن بـه‌ نظر‌ می‌رسد‌.بنابراین‌ یکی‌ از برنامه‌های جدی‌ آنها‌ این است که فرهنگ بـی‌بندوباری و رفـتارهای غـیر اخلاقی را در بین ملت‌های دیگر مخصوصا در میان‌ مسلمانان‌ توسعه‌ دهند.به نظر می‌رسد آنها بـا ایـن‌ سـیاست‌ به‌ دنبال‌ آن‌ هستند‌ که ضمن ایجاد حاشیه امن برای خودشان،نیروهای فعال و بـویژه نـسل جوان این کشورها را به انحطاط کشانده و در نهایت به راحتی بتوانند به اهداف اسـتعماری خـود‌ جـامه عمل بپوشانند.یکی از ابزارهای جدیدی که آنها در دو دههء اخیر در این راستا به خدمت گـرفته‌اند،کـتب آموزش زبان انگلیسی است که تولید و نشر آنها تقریبا به‌طور‌ انحصاری‌ در اختیار نـاشران انـگلیسی و امـریکایی است.بیشتر این کتاب‌ها امروزه مملو از آموزه‌های ضد اخلاقی است که مواردی از آنها در اینجا مـورد نـقد قرار می‌گیرد.

در کتاب چهار‌ مجموعه‌ American Headway ،یک درس کامل موضوع یک سریال امریکایی بـه نـام«دوسـتان»را مطرح می‌کند که بازیگران آن سه زن و سه مرد هستند‌.به‌ طوری که از متن درس‌ فهمیده‌ مـی‌شود ایـن افـراد تا قسمت آخر سریال به عنوان دوست در کنار هم بوده و باهم روابـط نـامشروع دارند.این موضوع در کنار تصاویر مستهجن‌ مربوط‌ به این افراد فضائی‌ کاملا‌ ضد اخلاقی و به دور از عـفت ایـجاد می‌کند که یقینا می‌تواند هر جوان و یا نوجوانی را تحت تأثیر قرار بـدهد.

مـجموعه Hotline از جمله کتاب‌های آموزش زبان انگلیسی است کـه‌ مـوضوعات‌ ضـد اخلاقی و مخصوصا روابط ناسالم بین دختر و پسـر بـر هرکدام از چهار کتاب آن کاملا سایه انداخته است.تقریبا در تمام مکالمات کتاب سه( Pro-intermediate )ایـن صـفحه 31 این‌ کناب‌ دختری به‌ یـک پیـرمردی که ظـاهرا بـاهم رابـطه نزدیک خانوادگی هم دارند،می‌گوید دوسـت پسـر جدیدی پیدا کرده است‌ و می‌خواهد به میهمانی او برود.پیرمرد با نگاه بـه او مـی‌گوید‌ که‌ خیلی‌ خوشگل شده است و اگـر پنجاه سال جوان‌تر بـود،او حـتما نصیب خودش می‌شد.همه کـسانی کـه با ‌‌فرهنگ‌ غرب آشنا هستند،می‌دانند که در آنجا رابطه نزدیک قبل از ازدواج بین‌ دخـتران‌ و پسـران‌ قبحی ندارد.ولی این‌طور هم نـیست کـه تـمام زندگی آنها در هـمین مـوضوع خلاصه شده‌ باشد،چـیزی کـه به وضوع در کتاب‌های Hotline مشاهده می‌شود،نکته جالب این‌ است که نویسنده این‌ مجموعه‌،آقـای«تـام‌هاچینسن»1جایزه بهترین کتاب انگلیسی را از طرف یـکی از مـقامات انگلستان نـیز دریـافت کـرده است.

آشنا کردن مـخاطبین با راه‌های پیدا کردن دوست دختر و پسر از دیگر موضوعاتی است‌ که بیشتر کتاب‌های آموزش زبـان انـگلیسی مکررا به آن می‌پردازند.مثلا صفحه 39 کـتاب Move Up-advanced صـفحات 72 و 73 کـتاب یـک True Colors ، صـفحه 2 کتاب سه New Interchange ،صـفحات 24‌ و 25‌ کـتاب Hotline-istarter ، و صفحه 9 کتاب دو Passages به تفصیل این مقوله را دنبال می‌کنند.در بیشتر موارد، نویسنده‌ها سعی کرده‌اند با استفاده از تـصاویر و دیـگر ابـزارهای آموزشی لازم، موضوع را‌ به‌طور‌ کامل منتقل نمایند.مـثلا در صـفحه 72 کـتاب یـک True Colors ، عـکس یـک مرد جوان ورزشکاری دیده می‌شود که خیلی غمگین و افسرده به نظر می‌رسد.بعد از اینکه فرد‌ دیگر‌ ایشان را با شیوهء پیدا کردن دوست دختر آشنا می‌کند،وی با چـهره‌ای شاد و خندان در صفحه بعد ظاهر می‌شود.

موضوع رقص از دیگر مقولات ابتذال‌آمیزی است که در‌ کتاب‌های‌ آموزش‌ زبان انگلیسی به‌طور مکرر به‌ چشم‌ می‌خورد‌.مثلا در کتاب شش مجموعه Spectrum ،یک درس کامل به ایـن مـوضوع پرداخته است.در کتاب یک True Colors ،موضوع کل‌ فصفل‌ هفت‌ رقص می‌باشد.در اینجا متنی به همراه تصاویر‌ مبتذل‌ انواع رقص را مورد بحث قرار می‌دهد و در دیگر قسمت‌های این فصل موضوع به شـکل‌های مـختلف دیگری مطرح گردیده‌ است‌.

الگوسازی‌ منفی از طریق مطرح کردن هنر پیشه‌های غیر اخلاقی و زندگی‌ هالیودی از دیگر مباحثی است که بیشتر کتاب‌های آموزشی زبـان انـگلیسی در راستای

(1)- Tom Hutchinson

اهداف تهاجم فرهنگی‌ دنـبال‌ مـی‌کنند‌.به عنوان مثال کتاب Hotline-intermediate ، توصیف مفصلی از زندگی مایکل‌ جکسون‌ به همراه تصویر زن مآب او را ارائه می‌کند.کتاب دو American Headway ،شامل یک متن‌ کامل‌ دربارهء‌ هنرپیشه‌های هالیوود و زندگی‌های عـجیب و غـریب و پرتبذیر آنهاست.در جهان غـرب نـیز مثل‌ دیگر‌ بخش‌های‌ دنیا آدم‌های وارسته‌و هنرپیشه‌های طرفدار انسانیت وجود دارند،ولی به نظر نمی‌رسد تهیه‌کنندگان کتاب‌های‌ آموزش‌ زبان‌ انگلیسی رغبت زیادی به مطرح کردن آنها داشته باشند،و این خود بـه‌طور جـدی جای‌ سؤالی‌ دارد.و سرانجام کتاب‌های آموزش زبان انگلیسی برای بی‌خاصیت و از درون تهی کردن نسل‌ جوان‌ در‌ کشورهای هدف را تشکیل می‌دهد.نمونه‌هایی از این مورد در صفحه 13 کتاب سه‌ True‌ Colors ،صفحه 85 کتاب Hotline-intermediate و صفحه 98 کتاب pre- Hotline-intermediate به‌ چشم‌ مـی‌خورد‌.اگـر موارد ضـد اخلاقی مطرح شده در این قسمت رابه انبوه عکس‌های مستجهن این کتاب‌ها‌ اضافه‌ کنیم،شاید بتوان تصور کـرد که فضای ایجاد شده در این کتاب‌ها‌ چقدر‌ می‌تواند‌ از نظر اخلاقی و رفـتاری آسـیب‌زا بـاشد.

ب-تخطئه دین و دینداری

غرب بعد از رنسانس در شرایطی‌ قرار‌ گرفته‌ بود که نه می‌توانست دین را به معنی واقـعی ‌ ‌آن بـپذیرد و نه‌ به‌طور‌ کامل آن را رد کند،چرا که دین به عنوان یک امر فطری و نـیاز روانـی بـرای‌ همه‌ مطرح بود.آنها به مرور حوزهء دین را محدود به کلیسا کردند‌ و در‌ جامعه دین سـتیزی و مبارزه با گرایش‌های دینی‌ را‌ رواج‌ دادند و حاصل این فرایند ظهور جامعه‌ای سکولار‌ و دیـن‌گریز‌ بود.چنین جامعه‌ای مـی‌توانست بـهترین بستر برای جولان لیبرالیسم غرب باشد.البته آنها‌ به‌ همین قانع نبودند و وجود دین‌ و مظاهر‌ دینی را‌ در‌ هر‌ کجای دنیا تهدیدی برای موجودیت خود‌ ارزیابی‌ می‌کردند و بنابراین برنامه‌ریزی بلند مدتی را برای مـبارزه با دین‌گرائی در خارج‌ از‌ مرزهای خود به عمل آوردند.آنها‌ در این هجمه فرهنگی‌ از‌ انواع ابزارها و روش‌ها بهره جسته‌اند‌ و به‌ نطر می‌رسد در دو،سه دههء اخیر سعی کرده‌اند از کتاب‌های آموزش زبان‌ انگلیسی‌ نیز در ایـن راسـتا بهره‌برداری‌ کنند‌.آنها‌ برای این منظور‌ به‌طور‌ مستقیم و یا غیر مستقیم‌ مطالبی‌ را با هدف تخطئه دین و مخصوصا مسلمانان در این کتاب‌ها مطرح می‌کنند.اگرچه مصداقهای‌ این‌ موضوع به فراوانی بحث قـبلی نـیستند‌،ولی‌ به دلیل‌ حساسیت‌ خاص‌ آن،خیلی قابل توجه‌ می‌باشد.

از جمله موارد مربوط به این موضوع در صفحه 102 کتاب چهار American Headway‌ به‌ چشم می‌خورد.در اینجا نویسنده خود‌ را‌ با‌ افتخار‌ یک‌ کافر مـعرفی مـی‌کند‌،و دینداری‌ را حماقت می‌خواند.او می‌گوید که هر فردی فقط یک بار فرصت برای زندگی در این‌ دنیا‌ دارد‌،و اعتقاد به آخرت و در انتظار آن بودن‌ اتلاف‌ این‌ فرصت‌ است‌. [!!] آرایش‌ این متن به شـکلی اسـت کـه ممکن است بعضی‌ها تصور کـنند هـدف آن مـعرفی مهارت‌های نویسنده است،ولی با اندک دقتی می‌توان دریافت که به این صراحت‌ حمله کردن به دین نمی‌تواند بدون هدف بوده بـاشد.

در صـفحه 66 کـتاب Move-Up-advanced ،صفحه 129 کتاب چهار American Headway ،و در صفحه 100 کتاب دو Passages ،یک فرقه‌ مـذهبی‌ سـاکن در ناحیه لانکاستر آمریکا معرفی شده‌اند.شیوهء زندگی این فرقه از خیلی جهات با بقیه امریکاییها متفاوت است و یکی از ویژگی‌های اصـلی آنـها تـعهد شدید مذهبی می‌باشد. آنچه‌ که‌ در معرفی ابن فرقه در هرکدام از سـه کتاب اشاره شده کاملا برجستگی دارد،اشاره به عقب‌ماندگی آنها است و به نظر می‌رسد هر‌ سه‌ نویسنده این مـتن‌ها را بـا‌ هـدف‌ ایجاد تداعی بین دین‌گرایی و عقب‌ماندگی تهیه کرده‌اند.در کتاب Move Up ،متن این‌گونه آغـاز مـی‌شود:«امروزه آمریکا مدرن‌ترین کشور جهان است.اما وقتی چند‌ مایل‌ از فیلادلفیا به سمت‌ پنسیلوانیا‌ حرکت مـی‌کنید و وارد نـاحیه‌ای بـه نام لانکاستر می‌شوید،تصور می‌کنید که به قرن گذشته و یا حتی عـقب‌تر بـرگشته‌اید و ایـنجا مکانی است که فرقه آمیش زندگی می‌کنند....»

معرفی چهره خشن و عقب‌مانده‌ از‌ مسلمانان یکی دیـگر از مـصادیق ضـد دینی در کتاب‌های آموزش زبان انگلیسی می‌باشد.در این کتاب‌ها تقریبا هر جا صحبت از مسلمانان پیـش آمـده است،نویسنده‌ها سعی کرده‌اند دو عامل‌ ذکر‌ شده را‌ ملازم با مسلمانی معرفی کنند.بـه عـنوان مـثال در صفحه 13 کتاب یک Transition ،چهار عکس از‌ مردم کشورهای چین،لهستان،تایلند و مراکش ارایه گردیده اسـت. چـهره‌های مربوط‌ به‌ هر‌ سه عکس از کشورهای غیر مسلمان کاملا آراسته بوده و فضای عـکس‌ها تـداعی‌کننده آرامـش هستند،اما عکس مربوط ‌‌به‌ کشور مراکش نشان‌دهنده دو نفر مسلمان ظاهرا بیابانگرد است که یـکی از آنـها‌ قمه‌ بزرگی‌ را به خود بسته است.در فصل هفت کتاب American Headway-starter عکس یک نـفر‌ مـسلمان بـه نام عمر را می‌بینیم که تنها عکس مربوط به مسلمانان در‌ این کتاب است. این‌ عکس‌ کـه بـه هـمراه دو چهره زییای غربی در سه جای کتاب ارائه گردیده است، به جرئت می‌توان گـفت کـه زشت‌ترین چهرهء موجود در کتاب مذکور می‌باشد. همچنین در فصل هشت کتاب‌ دو Transition ،یکی از داستان‌های خنده‌دار ملا نصر الدیـن نـقل شده است.در اینجا عکس دلقک مانند ملاّ به همراه چند نفر مـسلمان در کـنار مسجدی دیده می‌شود.خواندن این داستان‌ بـه‌ هـمراه عـکس‌های مربوطه می‌تواند به مخاطب القاء کند کـه مـسمانان گروهی ساده‌لوح و عقب‌مانده هستند.

انتخاب مطالب مورد اشاره عقلا نمی‌تواند اتفاقی باشد.در ایـن مـطالعه حدود چهل کتاب آموزش زبـان‌ انـگلیسی‌ در قالب دوازده مـجموعهء مـستقل مـورذ بررسی قرار گرفته است.به جـرئت مـی‌توان گفت که در هیچ‌کدام از این چهل کتاب که همگی برای مخاطبین در سطح دنـیا تـهیه‌ گردیده‌اند‌ حتی یک مورد از افتخارات گـذشته و یا حال مسلمانان بـه چـشم نمی‌خورد،این درحالی است کـه کـتاب‌های فوق تقریبا درباره نوابع و دستاوردهای تمام ملت‌ها و نژادهای دیگر دنیا مطالبی را‌ عرضه‌ مـی‌کنند‌.از طـرف دیگر،مجموعه‌های آموزشی‌ مورد‌ اشـاره‌ در مـورد تـمام مسائل و نهادهای اجـتماعی و اهـمیت و جایگاه آنها مطالب فـراوانی را مـطرح می‌کنند،درحالی که در مورد دین و اهمیت آن‌ هیچ‌ بحث‌ خاصی در آن ارایه نمی‌گردد.بنابراین مـی‌توان نـتیجه‌گیری‌ کرد‌ که تمام این مطالب عـمدا گـزینش شده‌اند و تـهیه‌کنندگان ایـن کـتاب‌ها هدف‌های خاصی را در کار خـود دنبال کرده‌اند. [ البته جلوه دیگر از سیاست های تهاجم فرهنگی غرب، برجسته سازی برخی از افراد جوامع اسلامی بوده که حقیقتا در چهارچوب فرهنگی اسلام برجسته نبوده اند بلکه غرض معرفی آنان در جهت تأیید و سروری تمدن غرب بوده است. همانند شیمیدان و پزشک و ریاضی دان معرفی کردن برخی مسلمانان و مطرح و برجسته کردن نام آنان. مثلا ذکر شخصیت فقها و علما و مبارزان جهان اسلام برای آنان سمّی مهلک به شمار می آید و هرگز معرفی شخصیت شیوخ صدوق و حلّی و فضل الله نوری و صدها امثالهم به سود منافع کثیف آنان نیست ولی امثال زکریای رازی و برجسته ساختن شیمی و ریاضی و مبنای علوم غربی باعث تأیید این مسیر و از آنجا که دست بالای این  به اصطلاح علوم نزد غربیون است سرانجام به پذیرش استیلا و سروری غرب ختم خواهد شد.]

ج)برجسته‌نمایی‌ موفقیت‌های‌ غرب‌

جامعه غرب مصون از آسیب،ناهنجاری و کاستی نیست،و چه بسا‌ در مـواردی از قـبیل اعتیاد،بزهکاری و برخی ناهنجاری‌های اجتماعی دیـگر اوضـاع کـشورهای غـربی از خـیلی دیگر از کشورهای‌ دنـیا‌ وخـیم‌تر‌ می‌باشد،ولی با اندک توجهی می‌توان دریافت که کتاب‌های آموزش زبان‌ انگلیسی‌ یا اصلا به این مـشکلات اشـاره نـمی‌کند و یا خیلی کم به آنها می‌پردازند.در عـوض،جـاذبه‌های‌ غـرب‌ بـا‌ بـرجسته‌نمایی فـراوان در این کتاب‌ها به‌طور مکرر مطرح می‌گردد،و تلاش می‌شود به‌ مخاطبین‌ القاء‌ شود که موفقیت و پیشرفت را باید در کشورهای غربی جستجو کرد.

همان طوری که‌ گفته‌ شد‌ موارد فـراوانی از این موضوع در کتاب‌های آموزش زبان انگلیسی وجود دارد که در‌ اینجا‌ به چند مورد به عنوان مثال اشاره می‌شود. در کتاب دو American Headway‌ (صفحه‌ 15‌)داستان مهاجرت سه نفر از کشورهای چین،مجارستان و مکزیک به آمریکا مـورد بـحث قرار‌ گرفته‌ است.هر سه نفر با تمجید فراوان از آمریکا و آمریکاییها یاد کرده مورد‌ بحث‌ قرار‌ گرفته است.هر سه خیلی موفق ارزیابی می‌کنند،چرا که در حال حاضر هـر سـه‌ نفر‌ دارای موقعیت‌های شغلی و اجتماعی ارزشمندی هستند.در کتاب دو New Interchange (صفحه‌ 7)، داستان‌ یک‌ هنرپیشه زن چینی را می‌خوانیم که به همراه خانواده خود به آمریکا مهاجرت کرده اسـت‌ و مـوفقیت‌های‌ برتر‌ شغلی خود را در این کـشور و بـا فعالیت در سیمنای هالیوودی جستجو‌ می‌کند‌،علی رغم اینکه وی در چین هنرپیشه موفقی بود و توانسته بود جایزه بزرگ خروس طلائی این‌ کشور‌ را از آن خود کند.در کتاب Move-Up-intermediate (صـفحه 13‌)،نـویسنده‌ از شهرت آمریکایی‌ها به عـنوان مـردمان مؤدب‌ یاد‌ می‌کند‌.و مورد آخر اینکه در این کتاب‌ها،اغلب‌ نابغه‌های‌ جوان و نوجوان کشورهای غربی معرفی می‌شوند که یکی از نمونه‌های آن را در‌ کتاب‌ یک American Headway (صفحه 44‌)می‌بینیم‌.

د)بی‌توجهی به‌ جایگاه‌ خانواده‌

خانواده یکی از نـهادهای مـهم اجتماعی‌ است‌ که از اهمیت و نقش بسیار بالایی برخوردار بوده و می‌تواند کارکردهای مثبت فراوانی‌ داشته‌ باشد.خانواده به دلیل اهمیت بسیار‌ زیاد آن مورد توجه‌ دین‌ اسلام قرار دارد و به همین‌ دلیل‌ صـاحب‌نظران تـعلیم و تربیت،جـامعه‌شناسی و روانشناسی را مخصوصا در چند دههء گذشته به خود‌ جلب‌ کرده است.اما این نهاد‌ مهم‌ تحت‌ تأثیر فـلسفه ماتریالیستی‌ واپیکوریستی‌ در جامعه غرب به‌ شدت‌ دچار تزلزل و آشفتگی گردیده اسـت،بـه طـوری که امروزه برای بخش عظیمی از نسل‌ جدید‌ تشکیل خانواده و سازمان دادن به این‌ نهاد‌ اجتماعی معنی‌ خود‌ را‌ از دسـت‌ ‌داده اسـت‌.امروزه تعداد بسیار زیادی از مردان و زنان غربی نشاط و شادی را به دور از محیط‌ خانه‌ و خـانواده در کـلوپ‌های رقـص و مستی می‌جویند‌،و به‌ همین‌ دلیل‌ تربیت‌ فرزند و کمک به‌ تکوین‌ شخصیت او که یکی از کارکردهای مـهم خانواده می‌باشد،تا حد زیادی برای غربی‌ها معنی ندارد‌.

موضوع‌ آشفتگی‌ خانواده از دیـگر مسائلی است که مـی‌توان‌ انـعکاس‌ آن‌ را‌ به‌ خوبی‌ در بسیاری از کتاب‌های آموزش زبان انگلیسی دید،چیزی که به نظر نگارنده می‌تواند در راستای اهداف تهاجم فرهنگی نقش آفرین باشد.از جمله موارد مربوط به‌ این موضوع را در کتاب پنج Spectrum (صـفحه 111)می‌بینیم.در اینجا با اشاره به داستان رومئو و ژولیت که هرگز فرصت پیدا نکردند به یکدیگر عادت کنند، نتیجه‌گیری می‌شود که‌ تازگی‌ رابطه بین مرد و زن عنصر اساسی در شدت عشق و علاقه است،و بـنابراین نـمی‌توان عشق را در زندگی زناشویی و خانوادگی جستجو کرد.در کتاب سه American Headway (صفحه 71)دختری‌ که‌ مادرش مدتها پیش طلاق گرتفه است،پدر خود را بیگانه می‌نامد و می‌گوید که نمی‌خواهد بچه‌دار شود چرا که حیواناتی را که نـگه‌داری مـی‌کنند‌،برایش‌ کافی هستند.در صفحه 92‌ همان‌ کتاب ماجرای مشاجره و دعوای زن و شوهری مطرح می‌شود که به خاطر شرب خمر و قمار بازی مرد به راه افتاده است.در کتاب چهار American‌ Headway‌ (صفحات 78 و 79)داستان‌ زندگی‌ سـه زن و سـه مرد را می‌خوانیم که به عنوان دوست کنار هم زندگی می‌کنند. اینها مسائلی هستند که امروزه در مقیاس وسیعی گریبانگر جامعه غرب شده‌اند و باید گفت طرح کردن‌ آنها‌ در کتابهای آموزشی بـهره‌ای جـز الگـوسازی غلط و انحراف برای نسل جـوان مـا نـدارد.

نتیجه‌گیری

نتیجه بررسی‌های ارائه شده در این مقاله گویای این واقعیت است که کتاب‌های آموزش زبان انگلیسی‌ مربوط‌ به دو‌ دههء اخیر از بار فـرهنگی بـسیار سـنگین‌تری نسبت به کتاب‌های آموزشی قبل از آن برخوردار هستند.بـه‌ نـظر می‌رسد که تهیه‌کنندگان کتاب‌های جدید سعی کرده‌اند به توصیه کرامسچ‌ و همکارانش‌(1996‌)عمل کنند و بسته‌های ویژه فرهنگی را به شکل گـزینشی و بـا هـدف انتقال فرهنگ غرب به کشورهای هدف ‌‌در‌ آنها بگنجانند،که ایـن موضوع ردپای تهاجم فرهنگی را در این مجموعه‌های آموزشی‌ به‌ وضوح‌ نشان می‌دهد.

امروزه واقعیتی که در کشور ما مطرح است،ایـن اسـت کـه تقریبا همه‌ اقشار جامعه، از کوچک تا بزرگ،احساس نیاز شدیدی بـه یـادگیری زبان انگلیسی‌ می‌کنند، [!!] و از آنجایی که‌ نظام‌ آموزش زبان مدرسه و دانشگاه از کارآمدی کافی برخوردار نیستند، تعداد بـسیار زیـادی از افـراد مذکور در آموزشگاه‌های آزاد و یا به شکل فردی مشغول یادگیری زبان انگلیسی وبرخی دیـگر از زبـان‌های اروپائیـ‌ هستند.نکته قابل توجه در اینجا آن است که غیر از کتاب‌های آموزش زبان انگلیسی مدارس،تـاکنون هـیچ مـجموعه آموزشی دیگری که در جامعه از کارآمدی کافی برخوردار باشد،تهیه نگردیده‌ است‌،و همه داوطلبان یـادگیری زبـان انگلیسی از کتاب‌ها و مطالبی که در این مقاله مورد وصف قرار گرفتند،استفاده می‌کنند.حـد اکـثر کـاری که در این میان از طرف نهادهای فرهنگی کشور‌ انجام‌ می‌گیرد،این است که ناشران داخـلی را مـجبور می‌کنند تصاویری این کتابها را که فقط نشانگر ظاهر جریان می‌باشند،به نحوی تـغییر داده و آنـها را بـه قول خودشان به‌ استانداردهای‌ صدا و سیما برسانند،غافل از اینکه بیشتر از همه محتوا و متون این کـتاب‌ها مـشکل‌ساز هستند.

 

نظرات  (۱)

باسلام 

در اینکه دشمن تمام سعی خود را برای تهاجم فرهنگی و نابود کردن اسلام و مسلمین استفاده می‌کند هیچ شکی نیست،

اما شاید بهتر باشد که با دید باز تر و همه جانبه تری به این موضوعات نگاه کنیم ، یاد گرفتن زبان های خارجی (خصوصا زبان اینگلیسی) به خودی خود بد نیست، در صورتی مشکل دارد و مشکل ساز است که زمینه ای برای دریافت فرهنگ نابود غربی باشد ، ولی می‌توانیم به صورت دیگری هم به این قضیه نگاه کنیم، تا صد سال پیش چنین گستردگی روابطی نبود ، و نمیشد به راحتی مطلبی را منعکس کرد، اما در حال حاضر با همین وسایلی که شما ابزار دشمن میخوانیدشان می‌توان به نفع اسلام و نشر تشیع استفاده کرد، 

می‌توان همین زبانی که می‌گویید چرا یاد می‌گیریم را یاد بگیریم تا به گوش تمام عالمیان فرهنگ غنی اسلامی را برسانیم 

با یادگیری این مطالب قبل از درست کردن پایه ی بچه ها مخالفم چون به نتیجه ای نمیرسیم و نخواهند رسید ،  اما این به این معنی نیست که صبر کنیم تمام علوم دینی را یاد بگیرد و بعد برود به سراغ دیگر علوم . 

به این فکر کنید که اگر این ها ابزاری باشند که بوسیله ی آن بتوانیم اسلام واقعی نه مزخرفاتی که گوشه و کنار می‌شنویم (اسلامی که می‌تواند پاسخگوی تمام نیاز های مادی و معنوی تاکید می‌کنم هم مادی هم معنوی انسان باشد نه اسلامی که بهش ظلم می‌شود و انسان هارا صرفا چند عابد زاهد که از دنیا دور شده اند بار میاورد) را در تمام جهان و هر حق طلبی منعکس کنیم ، حق مطلب را ادا نکردن در استفاده ی حد اکثری از این موقعیت که می‌تواند به نفع ما باشد ، چیزی ست که در آن دنیا باید پاسخگویش باشیم و قطعا برای تک تک لحظاتی که می‌توانستیم ایینه ای باشیم برای اسلام و نه تنها آیینه نبودیم بلکه ایینه ها را شکستیم حسابرسی خواهیم شد 

 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">