زمانی این تفکر بوده که مارکسیست، علمی در اقتصاد و مشی زندگیست و نه ایدئولوژی ای در برابر دین الهی. و ما می بایست مسلمانی مارکسیسم باشیم هم اکنون هم اینطور جا زدند که فیزیک و شیمی، پزشکی و ریاضی و سایر علوم غربی و فن آوری های آن، علوم و سبک صحیح زندگی هستند و برای زندگی بهتر و رفاه می بایست مسلمان شیمیدان و ریاضیدان و امثالهم شویم.
نمونه اول دوام و پایگاه عملی گسترده ای پیدا نکرد ولی فریب لیبرالیسم و مافیای جهانی ثروت و قدرت در نمونه دوم آنقدر پیچیده است که به راحتی نمی توان مشت او را باز و سودای پسا پرده توسعه را رسوا کرد.
دانشگاه از ابتدا خودش را به عنوان یک دین و ایدئولوژی مطرح نکرد بلکه خودش را به عنوان علم و روشی خنثی که در خدمت هر جهان بینی ای می آید عرضه داشت.
در واقع ابزار اصلی توسعه، بازی با قوه خیال انسان است. به همین دلیل است که دوامی بیشتر از سایر مکاتب مادی داشته و فریب و معمای آن به راحتی فاش نمی شود.