ساعت دیکتاتوری پنهان است
در زمانه مدرنینته هیج چیز در جای خود نیست
مدرنیته برای هر چیزی جایگزین دارد.
چون یک تمدن است.
نباید فریب آن را بخوریم.
در مدرنیته صحبت زیادی از نظم است.
در کلاس و درس،
در تلویزیون،
در اداره جات.
خیلی از ماها را به نظم فرا می خوانند.
و می گویند :
بی نظم نباشید.
و میگویند:
منظم باشید. مرتب باشید.
مگر نه اینکه آخرین وصیت امیرالمؤمنین، نظم امور است ؟!!!
نباید فریب مدرنیته را بخوریم.
باید هوشیار باشیم.
آیا تا کنون به این فکر کرده اید:
که مدرنیته دیکتاتورترین تمدن است ؟
چون منظم ترین تمدن است.
و نظمش عین دیکتاتوری است. چون :
تا همه را هم شکل نکند،
نمیتواند ادامه حیات بدهد.
و هم شکلی زمانی اتفاق میافتد که :
انسان و طبیعت مرده فرض شوند.
و انسانها بدون هیچ مقاومتی یکدست شوند.
همه ی دانشجویان باید
ساعت 8 صبح سر کلاس باشند.
و همین طور همه ی کارمندان، کارگران و ....
ولی آیا همه ی آنها شب گذشته شان را یک جور گذرانده اند؟
نه.
عده ای نماز شب خوانده اند.
عده ایی دیر خوابیده اند.
عده ایی مریض بودند.
عدهایی زود خوابیده اند.
عده ایی عزیزی را از دست داده اند.
یا نو رسیده ایی به جمع خانواده ی آنها اضافه شده است.
ساعت 8 قلب عده ایی در ادبار است و
حوصله هیچ چیز را ندارند.
و قلب عده ایی در اقبال است و
سرحال اند.
حواس عده ای بیرون از محیط کار است چون :
بیماری در بیمارستان دارند.
یا وصلتی در آینده نزدیک دارند.
چرا همه باید ساعت 8 سر کلاس یا محل کار خود حاضر شوند؟
مگر آنها ماشینند؟
که هر وقت خواستیم، از آن کار بکشیم.
و عدم همراهی آنها را بی نظمی بنامیم؟؟
آنها زنده و متفاوت از هم دیگر نیستند؟؟
یقیناً.
حتماً.
کارخانه جات و اداره جات در طول سال،
ساعات مشخصی کار میکنند.
و نظم ثابت و ساکنی دارند.
یک کارخانه باید شبانه روز کارکند.
تا تولید داشته باشد.
پس همه باید متناسب با نظم آن،
منظم باشند.
شب-کارها باید روز بخوابند تا
شب پشت دستگاه خوابشان نرود.
روزکارها باید شب به اندازه ی کافی بخوابند
تا صبح پشت دستگاه چرت نزنند.
هیچ یک از کارگران نمی توانند،
نماز اول وقت بخوانند، چون :
وقت اذان متغیر است و نظم کارخانه ثابت و ساکن.
کارخانه که نمیتواند از کار بایستد.
پس باید نماز با او منظم شود.
همه باید زمان مشخصی ناهار یا شام بخورند،
خواه گرسنه باشند یا نباشند.
چون سلف سرویس دائماً نمی تواند باز باشد و
هر وقت شخصی گرسنه شد، سرویس ارائه دهد.
مضافاً طبق برنامه،
شخص باید در غیر وقت استراحت، سر کارش باشد.
انسانهای مدرن باید متناسب با شغلی که دارند،
ساعت مشخصی سر کارشان حاضر بشوند،
و ساعت مشخصی بخوابند،
و ساعت مشخصی غذا بخورند،
و نماز بخوانند ،
و استراحت کنند ،
و صله رحم کنند ،
و خرید کنند.
و گرنه نظم شهر به هم می خورد و آنها مارک می خورند :
بی نظم ها !!!
در مشهد ساعت 8، دو ساعتی است که آفتاب طلوع کرده ،
در حالی که کردستان تازه آفتاب طلوع می کند، ولی :
همه ی کارکنان کشور باید
ساعت هشت سر کار باشند چون،
دهکده ی جهانی است و
اشخاص در شهرهای مختلف زندگی میکنند و نیازمند یکدیگر.
و نمیتوانند هر وقت که خواستند،
و بهترین کارآیی را داشتند، سر کار بروند.
مدرنیته دیکتاتور است.
چون حالات روحی و جسمی انسانها را،
یکدست میبیند.
برای مدرنیته و برنامه ریزی آن،
فرق نمیکند که :
روز باشد یا شب ،
سرما باشد یا گرما ،
روز بلند باشد یا کوتاه ،
ماه مبارک رمضان باشد یا ماه صفر.
ماه رجب باشد یا شوال.
مهم نظم مدرن است که باید بچرخد و
اگر نچرخد زندگی همگان مختل میشود.
همه نمیتوانند شب قدر را احیاء بگیرند.
چون فردا همه خوابند.
و اگر بخوابند نظم شهر و کارخانه به هم میریزد.
قوام نظم دیکتاتوری مدرن با چیست؟
کارخانه؟
اتومبیل؟
یا ....
شما چه فکر میکنید؟
من می گویم :
نظم مدرن بدون ساعت حیات ندارد.
ساعت، زمان متصلِ واحد را قطعه قطعه می کند.
تا زمان در چنگ باشد. ولی...
خوب بنگرید ...
آیا ما در چنگال ساعت گیر نیفتاده ایم؟
و میان تیک تاکهای عقربه های آن خرد نمی شویم؟
ما با ساعت آینده را تکه تکه میبینیم.
چون میخواهیم برنامه ریزی کنیم.
تا سر ساعت، سر کار باشیم.
و به ایستگاه اتوبوس برسیم.
و از پرواز هواپیما جا نمانیم.
و به کلاس درس،
و به ساعت امتحان ،
و ساعت کنکور برسیم.
در ساعت مشخص و مدت زمان ثابت و مشخصی باید :
غذا خورد ،
و نماز خواند ،
و استراحت کرد ،
و با خانواده بود ،
چون در غیر این صورت،
نظم اداره جات و کارخانه ها مختل میشوند.
و سراسر شهر آشفته میشود.
پس بدون "ساعت"،
نظم مدرن از هم میپاشد.
و هرج و مرج میشود.
آیا سنت و مدرنیته قابل جمع اند؟
آیا دین و مدرنیته قابل جمع بوده اند که :
ما 150 سال به دنبال آنیم :
که مسلمانِ مدرن باشیم.
و اسلام و مدرنیته را جمع کنیم.
و هم چنان بر طبل آن بکوبیم.
که ژاپن اسلامی چه اشکالی دارد.
و منتقدان را انگ بزنیم و
خانه نشین کنیم؟؟؟
و بسیجیان را بی نظم بنامیم.
و ارتش را منظم!!!
چه باید کرد؟
انسانو طبیعت در تمدن مدرنیته
مرده رض شده اند.
ولی آنها زنده اند.
و هیچ وقت نمی میرند.
و بالاخره علیه نظم دیکتاتوری مدرن میشورند.
و بی نظم میشوند.
و نظم جدیدی را برقرار میکنند.
تمدن آینده تمدن دینی است.
دین برای حیاتش نیاز به اجتماع دینی دارد.
اجتماع دینی به "نظم دینی" نیاز دارد.
نظم دینی، نظمی است که در آن انسانها زنده اند و
هماهنگ با طبیعت.
و مجال برای برنامه ریزی در حالات مختلف روحی اشخاص زیاد است.
تا زندگی ،
و کار ،
و نماز ،
و روزه ،
و تحصیل،
با اکراه و اجبار نباشد.
در تمدن دینی هر روز شروع فعالیت اجتماعی،
با اذان صبح است،
که زمانش در هر روز با روز قبل فرق میکند.
و انتهای آن با غروب آفتاب است،
که زمانش در فصول مختلف سال،
فرق میکند.
ماه رمضان، ماه سلوک است.
و شب زمان آرامش و عبادت.
و زمستان بهشت مؤمن است.
چون روزهایش کوتاه است
برای روزه گرفتن.
و شبهایش بلند است
برای شب زنده داری و مناجات.
شغل انسانها، آنها را اسیر نمی کند.
آنها آزادند.
آنها با نظم طبیعت هماهنگ اند.
بهار و تابستان، فصل کار و تلاش بیشتر است.
و زمستان و پاییز کمتر.
در تمدن دینی ،ساعت نیست.
چون نظم دینی برقرار است.
و انسانها بندِ خدا هستند و می خواهند :
وظایف و تکالیف هر لحظه ایی خود را انجام دهند.
که خیلی از آنها غیر قابل پیش بینی اند.
مانند :
امر به معروف و نهی از منکر،
و دفاع از مظلوم ،
و دفاع از اسلام ،
و رفع اختلاف میان دو نفر در مسیر رفتن به محل کار.
و اقبال قلب برای نماز های نافله و دعا .
و رویت برادر دینی و یکی از ارحام در خیابان.
و .......
پس :
باید نظم مدرن را نقد کرد.
و به نظم دینی فکر کرد.
و کرسی های آزاداندیشی برگزار کرد.
و حق را قبول کرد.
و منتظر گشایش و فرج بود.
نقل از http://naghdemodernite.blogfa.com
اقای سمائی اگر اینگونه است که شما می فرمایید،پس در بحث جنگ و مسائل نظامی هم نباید همه یکدست باشند ضمن ان که ممکن است کسی شب جنگ عزیزی از دست داده باشد و حال جنگیدن نداشته باشد،لذا نظم مدرن نظامی در زمان پیامبر صلی الله و مولایمان علی علیه سلام هم حاکم بوده است!پس ساعت دینی هم استبداد خودش را دارد!شاید کسی حالش را نداشته باشد که برای عزاداری ظهر روز عاشورا اقدام کند و ان را به شب موکول نماید.اقای سمائی اشکالات وارده از سوی جنابعالی بر بعضی دستاورد های مدرنیته بی گمان بی اساس است،ضمن ان که اگر به مانند چند صد سال قبل از حمام خزینه ای استفاده کنیم با این دیدگاه که دوش حمام بدعت و تشابه به کفار است،می شود داستان همان بیماری هایی چون کچلی و سیاه زخم و ابله و... که کرور کرور ادم می کشت(حال ان که نمی دانیم طب اسلامی در ان زمان چگونه و کجا عمل می کرد؟) و یا بیماری هایی چون سیاه زخم که از هر ۳ ۴ کودک یکی را قربانی می کرد(البته اگر نگویید که به خواست الهی باید از هر چند فرزند مادری یکی کشته شود تا طبیعت و نظام الهی کار خودش را بکند!ضمن ان که چنین درامدی با ایات الهی که نجات جان انسانی را با نجات جان همه انسان های برابر دانسته جور در نمی اید) و یا فلج اطفال که در شهر و روستا قربانی می گرفت و حال به لطف علم و دانش بشری این بیماری ها ریشه کن شده اند!