تمدن بدلی ( نقد مدرنیته ، مدارس علوم غرب و تکنولوژی )

مدرنیته و متعلقاتش، دین و شریعتی مجزا ست و اگر آن را به عنوان روش و ابزاری خام بپذیریم، به تدریج شریعت و دینمان را تغییر می دهد.

تمدن بدلی ( نقد مدرنیته ، مدارس علوم غرب و تکنولوژی )

مدرنیته و متعلقاتش، دین و شریعتی مجزا ست و اگر آن را به عنوان روش و ابزاری خام بپذیریم، به تدریج شریعت و دینمان را تغییر می دهد.

مشخصات بلاگ
تمدن بدلی ( نقد مدرنیته ، مدارس علوم غرب و تکنولوژی )

علوم جدید و تکنولوژی، مختص سبک زندگی ماده گرایی غرب و در واقع شاخه ای از جهانبینی و شریعت اومانیست است که محرّک آن نظام سلطه و سرمایه می باشد.

آخرین نظرات

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سبک زندگی اسلامی» ثبت شده است

در زمانی که متاسفانه برخی بزرگان دم از تئوری ژاپن اسلامی میزنند باید متذکر شد که از لوازم اقتصاد شکوفا و زندگی در رفاه، تولید و برکت در مال است حال آنکه در چهارچوب زندگی صنعتی امکان تولید انبوه برای تک تک افراد وجود ندارد زیرا که برای بدست آوردن ثروت در این سبک معیشت می بایست اکثریتی کارگر و مصرف کننده فدای اقلیتی سرمایه دار شوند و علاوه بر آن برکت و کسب مایحتاج هرگز در محیط مصنوعی مدرن میسر نخواهد شد.

همانطور که گفته شد تکنیکی و مدرن کردن سبک معیشت هرگز به رفاه اکثریت نمی انجامد و اگر جوامعی علارغم پذیرفتن معیشت مدرن سرمایه دار و مرفه بودند یا به دلیل انباشت سرمایه دوران استعمارشان است و یا به قیمت برده کشی از اکثریتی داخل و یا خارج از جمعیت آن کشور تمام می شود. به عنوان نمونه برخی ژاپن را به عنوان کشوری معرفی می کنند که با وجود صنعتی شدن و زندگی مدرن، به رفاه رسیده! حال آنکه از وضعیت بیکاری و برده انگاری شاغلان آن کشور بی خبرند.

پایان ساعت کار در ژاپن

 

فیلم اول: واقعیاتی باورنکردنی از ژاپن که از دید ما سانسور می‌شود!

فیلم دوم: از صف‌های بدون انتها چه می‌دانید؟


زندگی فقرای فراموش شده ژاپن، روی دیگر سکه‌ای است که تابحال آن را ندیده‌اید. اختلاف طبقاتی در کشور ژاپن بسیار شدید است.

ژاپن کشوریست که در آن دو پدیده‌ مردم فراموش شده و محله‌های کثیف را کنار مدیران کمپانی‌های مولتی میلیاردر و برج‌های گران قیمت، می‌بینید.

 

 

به کسانی که به ایجاد تمدن اسلامی در چهارچوب تفکرات حاکم امید دارند باید عرض کنم؛ مدرنیته یک ایدئولوژی و دین است که علوم دانشگاه و فن آوری ها، شرایع آن دین هستند و شریعت مدرنیته با شریعت اسلام قابل جمع نیست.

با التزام به مناسک کفر و ماده گرایی امکان تحقق تمدن الهی وجود ندارد.

 

مدرنیتهمدرنیته

از مشهورترین و در عین حال بی اساس ترین حرف های پذیرفته شده در روزگار ما این باور است که: «تاریخ آدمی با جهالت و بساطت و غار نشینی و نوعی توحش آغاز شده و در یک سیر تدریجی به مدد تفکر و اندیشه و تجربه رو به ترقی و تکامل نهاده است ...

عشق بیماری روانی و ناشی از غلبه سوداست و زیر مجموعه ای از وسواس طبقه بندی می شود و اینکه دریا، غروب و پاییز آن را تشدید می کند ناشی از سودا بودن آن است. آنچه مثبت و الهیست محبت است از ریشه حب و روییدن که انسان را افسرده و متوهم نمی کند بلکه باعث رشد و تعالی انسان می شود و دین چیزی جز حب نیست، محبت انسان به کمال و جمال ازلی و آنچه در راستای اوست. در قرآن کریم واژه حب آمده نه عشق. واژه حب از روییدن است و عشق از خشک شدن و نابودی.

از امام صادق علیه ‏السلام درباره عشق پرسیدم، فرمودند:
آن‏ها قلب‏ هایی هستند که از ذکر خداوند تهی گشته‏ اند، پس خداوند آن‏ها را به محبت غیر خود گرفتار کرده است.

عشق

ابن سینا می گوید: هذا مرض وسواسی شبیه بالمالیخولیا. (نظر ابن سینا به عنوان طبیب آورده شده نه چیز دیگری !!)
در لغت نامه دهخدا در توضیح واژه عشق آمده است: مرضی است از قسم جنون که از دیدن صورت حسن پیدا می شود، و گویند که آن ماخوذ از عَشَقه است و آن نباتی است که آن را لبلاب گویند، چون بر درختی بپیچد آن را خشک کند، همین حالت عشق است بر هر دلی که طاری شود صاحبش را خشک و زرد کند.

ذهن شخص وسواسی، که ملهَم شیاطین است، ارضای روان شخص مبتلا را نسبت به تکرار اعمالی غیرمنطقی مشروط میکند. بطوری که بیمار، نجات دروغین خود را منحصر در ارتکاب آن عمل و یا پرداختن مکرر به آن فکر می بیند.

جوان مبتلا به مرض عشق هم نجات تصویر شده از جانب نفس را در رسیدن به شخص واحدی می انگارد کانه غیر آن کمالات در عالم وجود ندارد و نرسیدن به معشوق حالت روانی او را تشدید می نماید. و معشوق را بزرگ و بزرگتر می انگارد. در حالی که شخص موحد زمام امورش را به رب العالمین سپرده و نرسیدن و نبودن قضای الهی در وصلتی خود یکی از عوامل دل کندن و خالی نمودن فکر از ادامه مسیر خواهد بود. و هرگز دست خداوند در عالم، بسته نیست و فیض و کرمش از اعطای بهتر به بنده اش کوتاه نیست.

برای تشخیص عشق بیمارگونه و محبت الهی، آنچه فرد را افسرده کرده و باعث ناراحتی او نسبت به تقدیر می شود و مزاحمتی با عبودیت شخص دارد و حتی لحظه ای مخل آرامش روان و فکر راحت او شود نشانه شیطانی بودن افکار، و آنچه مسبب انبساط و وسعت قلب است نشان الهی بودن می باشد.

مقاله زیر نگاهی به تاریخچه طرح موضوع شرکت زنان در انتخابات و سیاست و مصادر اجرایی در ایران داشته و با طرح مطالبی در سه فراز و نتیجه گیری این مساله مورد بررسی قرار می دهد.

همانگونه که تفکرات، دکارت و مارکس و نیچه و فروید و ... در برابر تعالیم انبیاء جلوه ای ندارند و آمیخته به اباطیل هستند، علم نیوتن و مندلیف و تامسون و انیشتن نیز چنین است.
 
در بینش توحیدی تنها آن معلَّم الاسماء کلها ست که شأنیت اشیاء را کامل می داند و  هر گونه علم ناقص و آلوده به جهل و هوای انسان چون واقف به جمیع جهات و زوایای عالم و بواطن آن نیست به جای اصلاح جهان جز تخریب چیزی به دنبال ندارد.
آنچه را گنجش توهم کرده ای - از توهم گنج را گم کرده ای
  • علی رضا