"تعصب بیجا و ندیدن امورات مثبت غرب و دانش آنها و همتشان در فناوری صحیح نیست"
این عبارت یا به دلیل سطح عقول مخاطبین گفته شده.
و یا ناظر به عدم توجیه گوینده در برابر زیرساخت های در هم تنیده فرهنگ مهاجم غرب است.
مبنای علوم و تکنولوژی غرب، ماده پرستی و اوج دست درازی نفس اماره در شهوات مادی در عالم طبیعت است که صدای شکست آن به زودی به گوش ها خواهد رسید. همتی هم که غرب در این وادی بکار برده جز از قلوب منجمد معطوف به دنیا، و کفر به عوالم قدس و بواطن هستی منبعث نمی شود.
راز هستی درسایه شوم مدرنیته و لوازم آن از دسترس بشر خارج و رابطه انسان جدید با شهود حکمت و جمال الهی در آینه زیبایی ها و تناسب دستگاه آفرینش قطع گشته است.
شاید پذیرفتن اینکه چندین میلیارد انسان در توهم زندگی می کنند و علم و صنعت مدرن آنان را به بازی و بردگی پیچیده و در عین حال آشکاری گرفته، برای برخی سخت باشد. ولی مشغولیاتی همچون بازی های رایج که خیال انسان را مسحور خود کرده شاهدی روشن برای متوهم بودن انسان مدرن است. اینکه به راحتی می توان انسان های بالغی را به غم و افسردگی، شادی و نشاط و تحرک و تلاش های نفس گیر ولی کودکانه ترغیب کرد در حالی که انگیزه، هدف و محصولش، تقریبا هیچ باشد.
مردی از اهل قم قیام می کند، مردم را به سوی حق دعوت می نماید، جمعیتی نیرومند که مانند پاره های آهن (سخت و استوار) هستند، به گرد او جمع می شوند که طوفان های حوادث آن ها را نمی لرزاند، و از جنگ با دشمن خسته نمی شوند، و ترس به آن ها راه ندارد، و توکلشان به خداست .» - محدث قمی، سفینة البحار، ج 2، ص 446
قیام و مجاهدات انبیاء همیشه توام با آفات و موانعی بوده که ثمرات دعوت ایشان را محدود می نمود. انقلاب ایران نیز از این قاعده کلی مستثنی نبوده و علیرغم پیروزی های متعدد با آفات و چالش هایی مواجه بود که با وجود عظمت و ظفر های ابتداء انقلاب، پس از چهل سال شاهد انحراف و افول آن هستیم. جدای از اینکه برخی امید به صعود مجدد حکومت به سوی برقراری ارزش ها دارند. حال این امید بجا باشد یا نباشد، درباره وضع موجود باید بگوییم در آستانه چهل سالگی انقلاب آنچه از ثمرات این جنبش عظیم تاریخی می بینیم عزت و قدرت نظامی ای ست که در تاریخ ایران و اسلام کم سابقه بوده و نعمت رهبری فقیه و شجاع. و در عین حال تبدیل شدن عمدی کشور به فاحشه خانه ای بزرگ توسط مسئولان حرام لقمه و دیوث مملکت که مسئولیت و انقلاب را به بازی گرفته و قدر این جهش بزرگ تاریخی را ندانسته اند.
از جمله این آفات، آمیختگی تئوری حکومت با تفکرات لیبرال و بنیان فکری غربی ست که موجب فرو نشستن تدریجی شور و حرارت برپایی دین و عدالت در جامعه شد. این افول به روشنی در حیطه های فرهنگی و سیاسی و اقتصادی مردم مشاهده می شود و پس از چهار دهه جز پوستی از آرمان های اسلامی در ایران باقی نمانده است. اکنون هم که در رسانه های عمومی افتخارات حکومت شمرده می شود مبنا کاملا غیر اسلامی و مربوط به تمدن مادی ست.
جاهل، شیفته جلوات و جنبش آن است و شخص آگاه، منتظر به خاک افتادن عنقریب خروس.
شکست و افول، در ذات فن آوری و بالکل نظام مدرن اداری و معیشت غربی نهفته است و جز انسان های نادان، مسحور رنگ ها و تکاپوی ظاهری آن نمی شوند.
سبک زندگی جامعه اسلامی می بایست در جمیع زوایا، عبودیت ذات مقدس پروردگار عالم و در بستری توحیدی مرتبط با ملکوت هستی باشد و تکنولوژی نقطه حداکثری لذت جویی و دست و پا زدن انسان مادی در منجلاب جهان ماده در بستری منقطع از عالم قدس و ساخته شده بر مبنای نفسانیات و جهل بشری ست.
فهم این مطلب برای کسی که ارتباطی با توحید و عالم قدس دارد و فطرتاً تفاوت جمال و تجمل را درک می کند آسان است.
در واقع انسان مدرن در بستر معیشتی زیست می کند که منقطع از عالم قدس و فرورفته در اختراعات برآمده از جهل و تمایلات نفس اماره ای ست که قائم به حقیقت توحیدی نیست.
چکیده
با اینکه در ساختار عقیدتی جوامع اسلامی کنونی، ایمان به نبوت پذیرفته و با دلایل متقن اثبات می شود. ولی متأسفانه در سیر علمی و عملی تمدنسازی، همانند جوامعی تفکر و رفتار میگردد که کأنه از اساس، نبی ای و رسالتی نمیشناسند. اصل بنیان نبوت بر قصور قدرت ادراکی نوع انسان به جهان و عوالم محیطش میباشد که در این وادی تفاوتی میان امور دنیوی و اخروی نیست. همانگونه که با عقل و ادراکات خود میفهمیم که مرز احاطه علمی ما نسبت به روح و معاد و امور خُلقی و ... تا کدام حد است. همین نسبت در امور مادی و دنیوی نیز وجود دارد و در تمامی زوایای وجودی جسم و روح انسان جاری ست و با توجه به اینکه امور جسمانی و روحانی انسان با یکدیگر مرتبط و درهم تنیده است هرگز مکتب و روش علمی و فنی ای که به علم ناقص بشر متکی است جواز تصرف و ارائه انتظام علمی و ساختار معیشتی و به اصطلاح، پیچیدن نسخه در دامنه بایدها و نبایدهای زندگی ایمانی را ندارد. حال اگر بخواهیم در خارج از چهارچوب منطقی مکتب وحی طبابت کنیم یا نظامی برای تغذیه، معماری، نساجی، صنعت و ... ارائه دهیم. در تقابل با مکتب نبوت و وحی ایستاده ایم
با توجه به اینکه متن الگوی اسلامی ایرانی که بسیار خوشبینانه برای سال ۱۴۴۴ ایران نوشته شده هدفی مطلوب و متعالی است چند نکته در اینجا قابل تذکر است.
چه کسانی می بایست این الگو را پیاده سازی کنند؟؟!! حاکمان کودک مغزی که اندیشه لیبرال و سواری دادن به استکبار جهانی دارند؟؟ یا مسئولان فاسدی که جز به منافع شخصی خود فکر نمی کنند؟؟!!
هم اکنون به لطف نظام آموزشی ای که حضرات ناقص العقل بعد 40 سال نتوانستند حتی اندکی اصلاحش کنند ایران به فاحشه خانه ای تبدیل شده که جلوات کثیف آن در صدا و سیما با اینکه فرسنگ ها با حقیقت جامعه فاصله دارد نمایان است.
با اینکه این الگوی سال ۱۴۴۴ همانند اصل جمهوری اسلامی در شرایط فعلی تئوری مطلوبی است. ولی نباید نام اسلام حقیقی را برای آن هزینه کنیم زیرا که همانند نظام حاکمه جمهوری اسلامی تلفیقی از تمدن اسلام و قالب تمدن کفر است.