تمام سعی مدرنیته و علوم جدید غربی، تنظیم جهان با نظم ریاضی است.
تکنولوژی و موسیقی از جلوات این نظم ریاضی هستند.
تمام سعی مدرنیته و علوم جدید غربی، تنظیم جهان با نظم ریاضی است.
تکنولوژی و موسیقی از جلوات این نظم ریاضی هستند.
نور انواع لامپ در تقسیم بندی طبایع در طب الهی در زمره انوار سرد مصنوعی و مولد رسوبات سودا (سرد و خشک) می باشد.
اساس حیل ابلیس بدلسازی از نمونه های حق و ارائه نُسخ سرابگونه از نعمت های الهی ست که مثال های آن مکرر و پراکنده در نوشته های قبلی آورده شد.
و غالبا و شاید تمامی این موارد، نسخ آلوده و بدلی در بستر تمایلی فطری و متعالی که در نهاد انسان خلق شده، فعالیت می کند و آن گرایش پاک و نیاز حق را با نسخه بدلی خود علی الظاهر ارضا می کند و به انحراف و رزالت و نتیجه ای نقیض می کشاند.
مثلا خمر که شرابی پاک و الهی ست و روزی اهل بهشت که نه دردسر می آورد و نه سستی عقل، توسط ابلیس به نسخه نجس و ضد عقل الکلی مبدل و ارائه می شود.
صوت حسن و تسبیح و حمد موجودات قدسیه به نسخه تاریک موسیقی و نوازندگی که به تفصیل راجع به آن صحبت شد.
نسخه شهوات زنائیه و غیر انسانی بجای تمایل پاک به زنان مطهره و نورانی بهشتی و مسیر ازدواج صحیح دنیوی.
حتی ساخت چراغ های جدید و ارتباطات مجازی و ... همگی ریشه در نیازی دارد که در تمدن الهی آخرالزمان نسخه صحیح آن ارائه خواهد شد و شکل کنونی ارتباطات مجازی و اختراعات بشری حاصل سوء استفاده ابلیس از این خلأ و نیاز می باشد.
مثال دیگر نسخه حکومت داعش است که ظاهرش شباهت به برخی ظواهر شرع دارد تا حدی که برای برخی اعمال حیوانی خود به دین خدا و آیات قرآن استناد می کنند!
یکی دیگر از ترفندهای شیطان جایگزینی علوم بی ثمر و انحرافی در مکاتب پیروان انبیاء می باشد همانند داخل کردن فلسفه وارداتی در طی قرون و نشر افکار فسیل در ادیان مشرکین با ژستی نوین و الفاظ و اصطلاحات غامض فلسفی، همانند عقیده به وحدت وجود و پیامدهایش.
و همچنین مدارس و آموزش های بی ثمر در محتوا و قالب غربی بجای مکاتب وحی
نسخه دیگر شیطان در بدلسازی های خود، مدارسی ست که نوگلان از همه جا بی خبر خود را حریصانه به کام آن می فرستیم و محرومیت از چنین مدارسی را خسران عظیم می پنداریم!
تاکیدم بر محتوا و قالب بدین شرح است که نه تنها محتوای فصول درسی که ساعت های روزانه و سال های عمر گرانبهای خود و سپس فرزندانمان را اشغال می کند بی ثمر و استعماری ست بلکه ساختمان و قالب فیزیکی و سخت افزاری این مدارس نیز بدلسازی شده و شیطانی ست.
در مکتب اسلامی محیط آموزشی می بایست مکانی دارای روح معنوی باشد و معلم فقیه در علوم دینی. اتاق های آموزشی متعلق به استاد باشد نه استاد مهمان دانش آموزان. تعداد اندک دانش آموزان می بایست توسط استاد انتخاب و تایید شوند و اجازات بجای مدرک باشد. ساعت های آموزشی نباید تا این حد زیاد و خسته کننده و در محیطی مرده و مصنوعی و بی ابتهاج روحی باشد.
در مدارس الهی محتوای آموزشی بر محور علوم وحی در سایه نفس الهی استاد است.
در مدارس کنونی همانند حکومت داعش که محتوای شیطانی در قالب مذهبی ارائه می گردد با استفاده از واژه های مقدس همانند علم و هنر و سواد فرزندان ما را به سوی تربیت مادی سوق می دهند.
مدارسی که گام نخست در آن داشتن گوشی های هوشمند و ارتباطات مجازی و اصالت دادن به علوم پایه ( ریاضی و شیمی و فیزیک و ...) و علوم تجربی ست و دائما در حال نشان دادن سرابی در دوردست های زندگی ست.
در این مدارس حتی از همان سطح دبستان شاهد دخترانی هستیم که از لحاظ جسمی به سن ازدواج و تشکیل خانواده رسیده اند ولی بر اثر نظام تعلیمی کج و ناتوان، رشد عقلانی کافی ندارند اینان همچنان در یک انتظام سخت و خشن روزانه 6 ساعت مشغول علوم بی فایده هستند درحالیکه روزی یک ساعت برای درس و تعلیم دختران کافی بود آنهم با محتوای ظریف و دخترانه در جهت شکوفایی استعداد مادری. محتوایی همانند علم اخلاق با محوریت قرآن و روایات، انواع هنر های مختص به بانوان در کنار آموزش های لذت بخش خانه داری آشپزی کیک پزی و ... هر کدام در یک رشته آنهم از ابتدای تحصیل نه در انتهای آن بعد مرگ سهراب!!
و همچنین پسرانی که میشد در مدت کوتاهی آنان را درآمدزا و استاد یک حرفه بار آورد تا قبل از سن بلوغ مستقل شوند ولی سال های سال در رفت و آمد اطاله تحصیلات بی فایده و مبتلا به انواع انحرافات و خالی از مردانگی و پر از حساب دیفرانسیل و توابع و انتگرال و فیزیک کوانتوم و شیمی مورتیمر!!
مدرنیته شریعتی مجزا ست که پیاده سازی احکام اسلام در بستر آن همانند وصله ناجوری ست که تطابق اضلاعش امکان پذیر نیست.
پول اسلام اعتباری نیست.
دانشگاه پول اعتباری را علمی میداند و بر اساس آن بهره را علمی میکند و مخالفت با بهره را تحجّر و ضد علمی، عمل کردن میداند.
حوزه هم تنها در حد تغییر اسم از مرابحه به مضاربه و مشارکت بسنده کرده است.
...
از دلار به یورو پناه بردن چه هنری است؟ در جهنم عقرب های است که مردم از آنها به مار پناهنده می شوند و آن جهنم « لمحیطه بالکافرین » .
آیا پول اعتباری جهنمی محیط شده بر ما نیست؟!
پسر و دختر از نوجوانی و جوانی مبتلا به استمنا و لواط و زنا و تجرد و مشکلات روانی و ... اند و همچنین مشغول خواندن الگوریتم و حساب دیفرانسیل و فیزیک هالیدی و شیمی مورتیمر و اشعار ادبی و تعلیمات اجتماعی و هزار مزخرف بی انتهای دیگر که شیاطین غربی در خواب زمستانی حکما غالبمان کرده اند.
کأنه کسی بیدار نیست.
ولی تغییر تصویر یک کتاب درسی اینقدر صدا می کند!
یک نفر بنده را توجیه کند
زخم ازو ، نشتر ازو ، سوزن ازو
ما و جـوی خـون و امـیــد رفـــو
تصور کنید روزی از خانه خارج می شوید و شخصی با لباس سیاه سرتا پا پوشیده به شما حمله می کند و با ضربات چاقو مجروحتان می کند پولتان را برداشته و پا به فرار می گذارد.
از برکات جانشینی سیمان و آهن آلات و ... بجای مصالح سالم و طبیعی (خشت و کاهگل و ... ) بالا رفتن میانگین سن صاحبخانه شدن از حدود 17 سالگی به بالای 50 سالگی ست.
و از عمده برکات مشاغل صنعت زده مدرن افزایش سن اشتغال از اواخر نوجوانی به بالای 30 سالگی ست.
آثار مخرب علوم و تکنولوژی غرب به تحصیلات بی فایده و مفاسد اخلاقی ناشی از این اطاله تحصیل، و اقتصاد شکست خورده منحصر نمی شود.
عدم رشد شخصیتی و تأخیر در بلوغ عقلی انسان از جمله آسیب های زندگی مدرن در ساز و کار نظام آموزشی غربی است.
در صورتی که شخص در شرف بلوغ جوانی خود، بداند که مسکن او بدست خودش مهیا خواهد بود و اقتصاد و معیشتش براحتی با مشاغل مناسب تکوین و شرع، تأمین است، برای ارضای عواطف و غرایز خود جز به تشکیل خانواده نمی اندیشد و همچنین دوشیزگان آن جامعه جز برای وظایف همسرداری و مادری تربیت نمی شوند.
تهرانیها بعد از چند سال میتوانند مالک واحد مسکونی شوند؟
مجموع این استقلال مالی و اشتغال، در کنار آموزش علوم مفید دینی، مسبب رشد عقلانیت آن جوان می گردد. و بر آن مبنا ازدواج و تشکیل خانواده در سنین ابتدایی بلوغ امری خام نبوده و مستعد اختلافات بنیادی و طلاق نخواهد شد.
اگر بر مبنای کلام افرادی که از ازدواج در سنین پایین انتقاد می کنند قضاوت کنیم باید قبول کنیم که بشر متجدد نوعا تا 60 - 70 سالگی از کودکی خارج نمی شود و در نتیجه مجرد ماندن بهترین نسخه برای او خواهد بود!
مدرنیته کلافی عنکبوتی و در هم تنیده است که اگر در دام نخستین رشته آن بیافتی، برای نجات، رشته های دیگرش را به تو توصیه می کند تا جمیع زوایای طعمه خود را بپیچد!
ساحران فرعون به گونه ای قوه خیال و چشمان حضار را جادو کردند که آنان به این توهم افتادند که ریسمان ها به تندی حرکت میکنند.
در واقع انسان مدرن در بستر معیشتی زیست می کند که منقطع از عالم قدس و فرورفته در اختراعات برآمده از جهل و تمایلات نفس اماره ای ست که قائم به حقیقت توحیدی نیست.
زمانی این تفکر بوده که مارکسیست، علمی در اقتصاد و مشی زندگیست و نه ایدئولوژی ای در برابر دین الهی. و ما می بایست مسلمانی مارکسیسم باشیم هم اکنون هم اینطور جا زدند که فیزیک و شیمی، پزشکی و ریاضی و سایر علوم غربی و فن آوری های آن، علوم و سبک صحیح زندگی هستند و برای زندگی بهتر و رفاه می بایست مسلمان شیمیدان و ریاضیدان و امثالهم شویم.
نمونه اول دوام و پایگاه عملی گسترده ای پیدا نکرد ولی فریب لیبرالیسم و مافیای جهانی ثروت و قدرت در نمونه دوم آنقدر پیچیده است که به راحتی نمی توان مشت او را باز و سودای پسا پرده توسعه را رسوا کرد.
دانشگاه از ابتدا خودش را به عنوان یک دین و ایدئولوژی مطرح نکرد بلکه خودش را به عنوان علم و روشی خنثی که در خدمت هر جهان بینی ای می آید عرضه داشت.
در واقع ابزار اصلی توسعه، بازی با قوه خیال انسان است. به همین دلیل است که دوامی بیشتر از سایر مکاتب مادی داشته و فریب و معمای آن به راحتی فاش نمی شود.
"پیچیدگی کاهش ناپذیر" (Irreducible Complexity) عنوان مبحثی است که دانشمندان بر رد فرضیه داروینیسم ها مطرح می کنند.
با توجه به فتاوی ای همانند احکام آلودگی هوا و مصرف تراریخته، بهتر نبود علما قبل از ورود کارخانه ساخت و تولید اتومبیل و مدارس غربی، جلوی ضرر معتنابه را می گرفتند!
تعمیم "اصالة الاباحة" به همه احکام مستحدثة بدون استفاده از "قاعده لا ضرر"، غیر عقلانی ست.
و استفاده از "قاعده لا ضرر" در "مسائل حکمیة"، نادیده گرفتن برهان "نبوت عامه" خواهد بود.
آیا بهتر نبود علما، در صورت استفاده حکمی از "اصالة الاباحة" آنرا صرفا در احکام و مسائلِ عصر صدور این اصل جاری می دانستند و نه در مسائل مستحدثه!
عشق بیماری روانی و ناشی از غلبه سوداست و زیر مجموعه ای از وسواس طبقه بندی می شود و اینکه دریا، غروب و پاییز آن را تشدید می کند ناشی از سودا بودن آن است. آنچه مثبت و الهیست محبت است از ریشه حب و روییدن که انسان را افسرده و متوهم نمی کند بلکه باعث رشد و تعالی انسان می شود و دین چیزی جز حب نیست، محبت انسان به کمال و جمال ازلی و آنچه رنگ او دارد. در قرآن کریم واژه حب آمده نه عشق. واژه حب از روییدن است و عشق از خشک شدن و نابودی.
از امام صادق علیه السلام درباره عشق پرسیدم، فرمودند:
آنها قلب هایی هستند که از ذکر خداوند تهی گشته اند، پس خداوند آنها را به محبت غیر خود گرفتار کرده است.
ابن سینا می گوید: هذا مرض وسواسی شبیه بالمالیخولیا. (نظر ابن سینا به عنوان طبیب آورده شده نه چیز دیگری !!)
در لغت نامه دهخدا در توضیح واژه عشق آمده است: مرضی است از قسم جنون که از دیدن صورت حسن پیدا می شود، و گویند که آن ماخوذ از عَشَقه است و آن نباتی است که آن را لبلاب گویند، چون بر درختی بپیچد آن را خشک کند، همین حالت عشق است بر هر دلی که طاری شود صاحبش را خشک و زرد کند.
ذهن شخص وسواسی، که ملهَم شیاطین است، ارضای روان شخص مبتلا را نسبت به تکرار اعمالی غیرمنطقی مشروط میکند. بطوری که بیمار، نجات دروغین خود را منحصر در ارتکاب آن عمل و یا پرداختن مکرر به آن فکر می بیند.
جوان مبتلا به مرض عشق هم نجات تصویر شده از جانب نفس را در رسیدن به شخص واحدی می انگارد کانه غیر آن کمالات در عالم وجود ندارد و نرسیدن به معشوق حالت روانی او را تشدید می نماید. و معشوق را بزرگ و بزرگتر می انگارد. در حالی که شخص موحد زمام امورش را به رب العالمین سپرده و نرسیدن و نبودن قضای الهی در وصلتی خود یکی از عوامل دل کندن و خالی نمودن فکر از ادامه مسیر خواهد بود. و هرگز دست خداوند در عالم، بسته نیست و فیض و کرمش از اعطای بهتر به بنده اش کوتاه نیست.
برای تشخیص عشق بیمارگونه و محبت الهی، آنچه فرد را افسرده کرده و باعث ناراحتی او نسبت به تقدیر می شود و مزاحمتی با عبودیت شخص دارد و حتی لحظه ای مخل آرامش روان و فکر راحت او شود نشانه شیطانی بودن افکار، و آنچه مسبب انبساط و وسعت قلب است نشان الهی بودن می باشد.
پرسش:
بسیاری از تکنولوژی ها رو میشه نوعی تسخیر در نظر بگیریم. مثلا ساختن کشتی هم در قرآن به عنوان تسخیر آب گفته شده. خب ساخت هواپیما و رفتن به فضا هم تسخیر آسمانه برای انسان.
جاهل، شیفته جلوات و جنبش آن است و شخص آگاه، منتظر به خاک افتادن عنقریب خروس.
شکست و افول، در ذات فن آوری و بالکل نظام مدرن اداری و معیشت غربی نهفته است و جز انسان های نادان، مسحور رنگ ها و تکاپوی ظاهری آن نمی شوند.
سبک زندگی جامعه اسلامی می بایست در جمیع زوایا، عبودیت ذات مقدس پروردگار عالم و در بستری توحیدی مرتبط با ملکوت هستی باشد و تکنولوژی نقطه حداکثری لذت جویی و دست و پا زدن انسان مادی در منجلاب جهان ماده در بستری منقطع از عالم قدس و ساخته شده بر مبنای نفسانیات و جهل بشری ست.
فهم این مطلب برای کسی که ارتباطی با توحید و عالم قدس دارد و فطرتاً تفاوت جمال و تجمل را درک می کند آسان است.
در حالی که بسیاری نخبگان! در پی راه حل مشکلات اقتصادی ایران هستند متاسفانه باید عرض کنم برخی از ما نادان تر از آنیم که بفهمیم چرا از اساس باید توسعه اقتصاد داشته باشیم که پررونق باشد یا ورشکسته.
رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمودند:
کَما تَکُونُوا یوَّلی عَلَیکُم.
مسئولان آموزش و پرورش تحمل درج آدرس وبلاگ بنده در پروفایل شاد رو هم نداشتند و شاد کلاس درس دخترم را مسدود کردند و پیغام دادند که فقط در صورت حذف نشانی وبلاگ از شاد مسدودی برطرف خواهد شد. ایشان کوچکترین احساس خطری نسبت به ساحت مقدسشان را برنتابیدند و پس از تماس با ایشان و جویا شدن علت، بنده را تهدید به حکم قضایی کردند و با صراحت گفتند که "خیلی ها نقدهایی به نظام آموزشی وارد می کنند ولی نقدهای وارده اصلا برای ما مهم نیست!!"
پزشکیان: حضور زنان در مناصب مدیریتی و انتخاب مسئول اهل سنت برای معاونت توسعه روستایی و مناطق محروم ریاست جمهوری، گواه صدق ادعای دولت برای به کارگرفتن توانمندترین افراد فارغ از وابستگیهای جناحی و مذهب، جنسیت، قومیت و نژاد است.
امام علی علیه السلام:
کلّ امریٍ تُدَبَّرهُ امْرَأَةٌ فَهُو ملعون.
هر کس زمام امور خود را بهدست زنی بسپارد، ملعون است.
برای مذهبی ها هم نسخه دارد:
در خانه ... در مسیر اربعین ... در جلسات اهل بیت ... در ماشین ... در حرم ... در لحظه هایی که جای اتصال و اشک است و ... لحظه ای از مداحی (بخوانید ساز و آواز) جدا نیستیم.
شیطان برای همه ما نسخه پیچیده و موسیقی که پل مستقیم به سوی عالم توهمات ابلیسی ست را جزو مناسک مذهبی ما قرار داده.
و شریعتی برایمان ساخته که ربطی به اسلام ندارد.
مداحی یعنی خواندن احادیث در شأن و منزلت اهل بیت و قرائت مقاتل و مصیبات اهل بیت عصمت و طهارت و اشعار وزین و متناسب.
از آسیب های تربیت مدرن، پدیده انسان وابسته اقتصادی و به دنبال آن ذلیل سیاسی و متأثر فرهنگی ست که استقلال معیشتی خود را از دست داده و زنجیروار محتاج جوامع دیگر و مضطرب از اخم آنان است.
نسخه جدید دیگر به نام خودروی برقی
انسان مدرن دائم السفر است و هرچه بر سرعت ظاهری و تسهیل در رفت و آمد می افزاید به همان معیشت و رفاه ابتدایی اش هم نمی رسد!
هدف اینهمه هیاهوی جدید برای خودروی برقی چیست؟ رانت واردات ؟ بازار جدید برای سرمایه دار؟؟
در واقع خودروی پاک! برقی فریب دیگر تکنولوژی برای سود افرادی معدود است.
چطور این همه نخبه! از خود نمی پرسند برق از کجا می آید! آیا صرف اینکه از خودرو دود خارج نمی شود باعث پاکی زمین می شود!؟
حدود 85% برق تولیدی از سوخت های آلاینده تولید می شود و تنها 15% از سدهای آبی می باشد که خود سد سازی قصه جدایی دارد و یکی از بزرگترین فاجعه های وارد بر محیط زیست سد های آبی ست.
همچنین سلولهای خورشیدی، نیروگاه های اتمی و صنایع دیگر که پساپرده هرکدام بلایی ست برای طبیعت.
اتفاقا از نظر اینجانب کف زدن از صلوات مناسب تر است. به این دلیل که ذکر صلوات در و گهری گرانبها ست و إن الله و ملائکته یصلون علی النبی. برای کسانی که رشد عقلی کافی ندارند و شادی را در برخورد دو کف دست با یکدیگر می بینند نه صلوات بر محمد و آل محمد، همان کف زدن در مهد کودک مناسبتر است.
استفتائی هم که از آقا سید علی خامنه ای شده، گفتند اشکال ندارد یعنی حرام نیست نه اینکه این کار برای مجالس اهل بیت علیهم السلام شأنیت دارد.
عن الصادق علیه السلام: إِذَا ذُکِرَ النَّبِىُّ فَأَکْثِرُوا الصَّلَاةَ عَلَیْهِ فَإِنَّهُ مَنْ صَلَّى عَلَى النَّبِىِّ صَلَاةً وَاحِدَةً صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِ أَلْفَ صَلَاةٍ فِی أَلْفِ صَفٍّ مِنَ الْمَلَائِکَةِ وَ لَمْ یَبْقَ شَیءٌ مِمَّا خَلَقَهُ اللَّهُ إِلَّا صَلَّى عَلَى [ذلِکَ] الْعَبْدِ لِصَلَاةِ اللّهِ عَلَیْهِ وَ صَلَاةِ مَلائِکَتِهِ فَمَنْ لَمْ یَرْغَبْ فِی هَذَا فَهُوَ جَاهِلٌ مَغْرُورٌ قَدْ بَرِئَ اللّهُ مِنْهُ وَ رَسُولُهُ وَ أَهْلُ بَیْتِهِ - الکافی
از امام صادق (علیه السلام) هنگامى که نام پیامبر برده شود بر او بسیار صلوات بفرستید؛ چراکه هر کس یک صلوات بر پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله) بفرستد خداوند هزار صلوات و درود در هزار صفّ از ملائکه، بر او مى فرستد و چیزى از مخلوقات خدا باقى نمى ماند، مگر این که به خاطر صلوات خدا و فرشتگانش بر او صلوات مى فرستند و هر کس به چنین پاداش عظیمى علاقه نداشته باشد، جاهل مغرورى است که خدا و رسول خدا و اهل بیتش از او بیزارند.
کلّ امریٍ تُدَبَّرهُ امْرَأَةٌ فَهُو ملعون. هر کس زمام امور خود را بهدست زنی بسپارد، ملعون است. |
سید ابراهیم رئیسی 15 آبان 1402: استفاده از ظرفیت زنان با کفایت، با صلاحیت و توانمند در دستگاهها از رئوس تاکیدات دولت مردمی است و شایستگیهای مدیریتی بانوان باید به دقت مورد توجه قرار گیرد. |
بنده خدایی تعریف می کرد به در خانه همسایه ای رفته بود که دختر بالغه کم عقلی داشت. دختر که بدون روسری برای باز کردن در خانه رفته بود با مواجهه با مرد غریبه از هول دامنش را روی سرش کشید!!
ترسیم هیئتی ناهنجار و کاریکاتوری از دین
سیاست حاکم در راستای جلب قلوب اکثریت، زن را به هر اختلاط و فسقی می کشاند ولی روی مقوله حجاب به عنوان ویترین و یکی از علل حدوث و بقای خود تاکید دارد!!
آیا می شود به خانم محجبه ای که در دلش مهر مرد یا مردانی غیر از شوهرش هست پاکدامن و عفیفه گفت؟
آیا حفظ ویترینی توخالی ارزش دارد؟
چرا برخی مسؤولان نادان، به شاغل بودن زن ارزش می دهند و زن محجبه و شاغل را به عنوان الگو معرفی می کنند؟
با اینکه اختلاط ثمره ای جز فساد و خیانت ندارد؛ کدام غیرت می پذیرد که ناموسش همصحبت مردان غریبه باشد؟! کدام غیرت به پدران اجازه داده گوشی لمسی و فضای مجازی را وارد خانه کنند و در اختیار فرزندان و مخصوصا دختران تازه شکفته و از مکاید ابلیس بی خبر خود بگذارند؟!
مهدی نصیری که زمانی در زمره عالمان و متدینان خوشفکر بود مدتی ست از گذشته اش توبه نموده و اینجانب که به اندیشه های او علاقه مند و هم رأی او بودم هم اکنون در گفتار های آقای نصیری اشکالات و تناقض گویی های متعدد می بینم که در اینجا به یکی دو مورد آن اشاره می کنم.
آقای نصیری که فتوای برخی مراجع بر عدم اشکال دیدن زنان بادیه و اعراب که حجاب را کامل رعایت نمی کنند آنهم با قید اینکه اگر بدون قصد لذت و ترس افتادن به حرام باشد، به زنان یک من مالیده و مهیج شهری تسری می دهد و چشم در چشم خانم معلوم الحالی به افاضه تحولاتش می پردازد و در قسمتی با فشار! می گوید از کجا این حرف را در می آورید که جامعه ای که حجاب نداشته باشد عفت هم ندارد حجاب و عفاف دو مقوله جداست!!
تمام کشور های دنیا چین و روسیه و ... عفاف ندارند؟!! و در سخن خودش به کلام آقای نوری همدانی هم استناد می کند.
آقای نصیری! مسلما منظور آیت الله نوری همدانی این نیست که حجاب و عفاف ارتباطی بهم ندارند هیچ عاقلی این را نمی پذیرد. کسانی که حجاب صحیح ندارند بی عفت نیستند و بهمان اندازه که حجاب دارند عفت هم دارند و بهمان اندازه که حدود را شکستند از عفاف خارج شده اند و موجبات مفسده در جامعه خواهند بود.
و کسی که حجاب حداقلی خود یعنی همان حدود و حرمت شرعی را رعایت نمی کند نمی تواند عفیفه باشد اگرچه ممکن است کاملا بی عفت و حیا نباشد.
حد وجه و کفین که شما در همان هم شیطنت کردید که از عاقبتت به خدا پناه می برم، حداقل حجاب است و خانمی که بیشتر از سایرین نجابت و طهارت روح دارد بالطبع پوشش بیشتری خواهد داشت.
یکی از اساتید اخلاق می گفت که عاقل روی مرز راه نمی رود و سعی دارد از مرز آتش فاصله بگیرد حالا سیره آقای روشنفکر ما سوق دادن خانم ها به سوی مرز بی حجابی و حتی شکستن مرزها با تمسک به رای شاذ یک نفر اسماً مجتهد می باشد.
آقای نصیری! ممکن است باحجابی بی حیا و حجابش نفاق باشد ولی ممکن نیست کسی که عفیفه باشد بی حجاب باشد (گرچه امر شدت و ضعف دارد) و هرچقدر پاکدامنی و حیا بیشتر حجاب بیشتر و هرچقدر بی حجابی در جامعه بیشتر باشد مفاسد و بی حیایی هم بیشتر خواهد بود.
کسی که رابطه به این سادگی و وضوح برایش شبهه شده فاتحه اندیشه اش را بخوانم بهتر
یحیی مازنی میگوید: مدت زیادی در مدینه همسایه علی بن ابی طالب (علیهالسّلام) و نزدیک منزلی که دخترش زینب سکونت داشت، بودم. به خدا قسم هیچوقت دخترش را ندیدم و هیچ صدایی از او نشنیدم و هنگامی که میخواست به زیارت جد خود مشرف شود، شب از منزل خارج میشد. حسن (علیهالسّلام) در سمت راست او و حسین (علیهالسّلام) در سمت چپ او و امیرالمومنین (علیهالسّلام) در جلوی او حرکت میکرد. هنگامی که به قبر میرسیدند، امیرالمومنین (سلاماللهعلیه) جلوتر میرسیدند و نور قندیلها را خاموش میکردند. یک مرتبه حسن مجتبی (سلاماللهعلیه) از آن حضرت علت اینکار را پرسیدند. امیرالمومین (سلاماللهعلیه) پاسخ دادند: میترسم کسی چشمش به خواهرت زینب بیافتد. وفیات الائمة، ص۴۳۵-۴۳۶
... (در حال تکمیل)
کما تَدین تُدان
در روایت آمده است: در زمان داوود پیامبر زنى بود که مردى پیوسته به سراغش می آمد در حالیکه زن کراهت داشت، تا اینکه خداوند بر دل آن زن انداخت، و به آن مرد گفت هیچگاه تو نزد من نمیآیی مگر اینکه مرد دیگرى سراغ همسرت می رود. مرد به سوى خانه خود رفت و مردى را در کنار همسر خود دید، او را نزد داوود آورد و شکایت کرد؛ گفت اى پیامبر خدا بلایى به سرم آمده که بر سر کسی نیامده است، پرسید آن چیست؟ مرد گفت: این شخص را در کنار همسرم در خانهام یافتم. خداوند متعال به داوود وحى فرستاد به او بگو همان که تو خود در باره دیگران کردى به سرت آمد. من لا یحضره الفقیه
خداوند به موسای پیامبر وحی کرد: ای موسی هر کس با ناموس دیگری زنا کند، با ناموسش زنا شود اگر چه ناموس با واسطه اش باشد (همسرش، دخترش، دختر دخترش یا ...) ای موسی پاکدامن باش تا اهل تو هم پاکدامن گردد. ای موسی اگر می خواهی خیر خانواده ات زیاد باشد، از زنا دوری کن. ای موسی هرگونه رفتار کنی همان را می بینی. من لا یحضره الفقیه
یکی دیگر از وارونگی های دین در آخر الزمان، صدا کلفت هایی (در محدوده باس!!) هستند که گریه و ذکر مصیبت را با آوازخوانی مخلوط و به خورد مشتری های بیچاره خود می دهند. اینان پس از گوش دادن به ترانه های مختلف اشعاری متناسب با آهنگ آن ترانه ساخته و با مدد ریتم دست و سینه به جای آلات موسیقی! به موسیقی درمانی می پردازند.
ذکر روایات و مصائب اهل بیت علیهم السلام همراه با اشعار متناسب و گریه و اندوه قلب در مقابل ترانه خوانی، دو فاز متضاد یکدیگرند و دسیسه شیطان در این باب مخلوط کردن این دو و فریب کسانی ست که به نیت ثواب پای مجلس آمده اند.
موسیقی و آوازخوانی از گناهان بزرگ و سراسر سراب است و هرگز مسبب قرب به درگاه الهی نمی شود. و حتی حزنی که مسبب اش زیر و بم های نت موسیقی باشد ریشه در حق نداشته و از توهم است.
من چگونه سوی خیمه خبرت را ببرم؟
خبر ریختن بال و پرت را ببرم
واژه های بدنت سخت به هم ریخته است
سینه ات یا جگرت یا که سرت را ببرم؟
از آنجا که در چند مورد از مطالب وبلاگ تمدن بدلی، مقالات جناب آقای مهدی نصیری آورده شده.
باید به عرض مخاطبین برسانم درج این مقالات به معنی تأیید همه جوانب فکری و شخصیتی ایشان نیست. بالاخص طلب همت آقای نصیری بر سر زیارتگه رندان جهان حضرت ژینا و استمداد از روح آن شهیده مغفوره جهت تداوم انقلاب زن بردگی هرزگی.
خبرگزاری روشن فکر! فارس نیوز در گزارشی اشتغال زنان را از افتخارات نظام جمهوری به ظاهر اسلامی دانست.
نظامی که خودش مبلغ و مجری اختلاط دختر و پسر و زن و مرد در محیط های آموزشی و شغلی ست و در صدا و سیمای کثیف خودش این گناه و بی غیرتی محض را تبلیغ می کند، می خواهد به شکل پلیسی حجاب و عفاف را نهادینه کند!
مردی را تصور کنید که همسرش را بخاطر پول با مردی یا مردانی همکار کند و از تکلم و خوش و بش همسرش با غریبه ابایی ندارد و در عین حال دائما به وی تذکر دهد که موی خودش را در خیابان بپوشاند!!
البته این عدم تناسب در اجرای احکام، ثمره عجله کردن و قیامِ قبل امام است.
هر زن شاغل = دو خانواده متلاشی
مدیریت زنان
پیش از انقلاب، سید روح الله موسوی خمینی رحمت الله علیه آرمان های بلندی داشت که درصدد بود با بدست گرفتن قدرت، آنها را در سطح جامعه پیاده سازی کند.
اکنون مسئله این نیست که صرفاً آرمان ها و تئوری های انقلاب عملی نشد و به انحراف رفت، بلکه بسیاری از آرمان های مؤسس انقلاب اصلا در تئوری جمهوری اسلامی درج نشد.
اول موسیقی؛ خمینی رحمه الله که قائل به حرمت موسیقی بود مترصد بود تا با قدرت، این سنت شیطان را زایل کند اما پس از انقلاب حتی فتوای خود را تغییر داد.
دوم قوانین بشری؛ ایشان در کلامی عمیق و قابل تأمل بیان داشت که این افتخار اسلام است که در برخی حیطه ها، قانون و حرفی ندارد زیرا که از اساس، آن ساز و کار را قبول ندارد. همانند نظام بانکی و ...
سوم دستگاه قضا؛ سید روح الله خمینی بیان می کرد کاغذ بازی وجهی در قضای اسلامی ندارد و قاضی می بایست خود دعوا را در چند ساعت یا چند روز به اتمام رساند و این سیستم عریض و طویل غربی اصلا اسلامی نیست.
چهارم قوه مقننه؛ مجلس قانون گذاری در اسلام نداریم بلکه شورای برنامه ریزی داریم زیرا که قانونگذار خداوند است و بشر مجاز به تشریع نیست.
که موارد دوم و چهارم دارای اتساعی ست که کل بنیان مدرنیته ، سیستم بروکراسی و سبک معیشت کنونی را نفی می کند.
شاید برای شما هم سؤال باشد که چرا شروع اختراعات خارج از کشورهای اسلامی بوده و همواره آنان دست پیش داشته اند و با وجود سعی ها در این وادی از ساخت اصل و مغز این وسایل در بخش سخت افزاری و نرم افزاری عاجزیم.
البته دلایلی همچون شروع زودتر رقابت در بازار اقتصادی توسط غرب و استثمار و سرکوب کشورهای شرقی توسط ایادی غرب و همچنین عدم سنخیت نظام سرمایه داری با دستورات اسلام و اهل ظلم و استثمار نبودن وجود دارد ولی شاید نکته ای دیگر هم در میان باشد.
همانطور که مکرر بیان کردم اختراع نوعی بدعت بوده و انسانِ منقطع از وحی و علم اسماء الهی، اجازه دستبرد در ملک علیم حکیم را ندارد.
رسولُ اللّه ِ صلى الله علیه و آله : من عمل علی غیر علم کان ما یفسد اکثر مما یصلح؛ بحارالانوار/ج74/ص150
هر کس که بدون علم و آگاهی کار کند، بیش از آن که اصلاح کند، خراب می کند!
رسولُ اللّه ِ صلى الله علیه و آله :شَرُّ الاُمورِ مُحْدَثاتُها ، ألاَ و کُلُّ بِدعةٍ ضلالةٌ، ألاَ و کلُّ ضَلالةٍ ففی النّارِ .[الأمالی للمفید : 188 / 14 .]
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله فرمودند :بدترین امور، امور نوپدید است. بدانید هر بدعتى گمراهى است.و هر گمراهى فرجامش آتش است
امام علی علیه السلام می فرماید: «وَ مَا أُحْدِثَتْ بِدْعَةٌ إِلاَّ تُرِکَ بِهَا سُنَّةٌ فَاتَّقُوا الْبِدَعَ وَ الْزَمُوا الْمَهْیَعَ إِنَّ عَوَازِمَ الاْءُمُورِ أَفْضَلُهَا وَ إِنَّ مُحْدِثَاتِهَا شِرَارُهَا؛
هیچ بدعتی ایجاد نشود مگر آن که با آن سنتی متروک گردد، پس بپرهیزید از بدعت گزاری و پای بند راه مستقیم باشید، امور اصیل پیشین که صحت و درستی آن مورد تردید نیست برترین کارها و آن چیزی که تازه پدیدار شده بدترین کارها ست.»
اما اکنون می خواهم به مطلب دیگری اشاره کنم که شواهدی بنده را به این احتمال سوق داد که جرقه اولیه اختراعات، الهام شیاطین به برخی انسان ها بوده و ممکن است قدرت ساخت این ابزارها از ارتباط انسان ها و یا مؤسساتی در این راستا با این نوع جن نشأت گرفته و این روال در میان شرکت ها و اقطاب ثروت جهانی ادامه داشته باشد.
از آنجا که اصل اختراع و فن آوری فرایندی اومانیستی و شیطانی بوده (حال انسی باشد یا جنی) و نمونه آن هم در تاریخ در ماجرای ساخت منجنیق توسط ابلیس هنگامی که از پرتاب ابراهیم در آتش بزرگ عاجز بودند آمده، امکان و وقوع مجدد آن نیز بعید نیست.
... فَجاءَ إبلیسُ وَاتَّخَذَ لَهُمُ المَنجَنیقَ؛ لأَِنَّهُ لَم یقدِر واحِدٌ أن یقرُبَ مِن تِلک النّارِ عَن غَلوَةِ سَهمٍ ...
و همچنین آموزش ساخت آلات موسیقی توسط ابلیس و قابیل
... فجعل إبلیس و قابیل المعازف والملاهی شماتة بآدم ...
و اما نیکولا تسلا مشهور به نابغه قرن که به جرأت می توان گفت اختراعاتش دنیا را متحول کرد. جریان برق AC - لامپ - ارتباط رادیویی بی سیم - اشعه مرگ (تله فورس) - برق رایگان (چون به نفع ابر قدرتهای صنعت برق نبود مخفی و سرکوب شد) - توربین - هلی کوپتر - اشعه ایکس - اژدرهای آبی - پروژه فیلادلفیا و ...
البته آنان عمدا یا جهلا از شیاطین به موجودات فضایی تعبیر می کنند و تسلا کسی بود که به اعتراف خودش دائما از اصواتی که از آن موجودات می شنیده یادداشت برداری می کرد.
(البته حقیقت این امر فعلا برای ما مشهود نیست و این نتیجه گیری نسبت به نیکولا تسلا را صرفا به عنوان یک احتمال مطرح کردم)
همانطور که عرض کردم کشفیات شخصی را حجت نمی دانم مگر با ضوابط و حدودی. ولی به دلیل انطباق با شرع این قسمت از مستند صوتی شنود که درباره دختری به نام سمیرا بوده را اینجا گذاشتم.
علی رغم اینکه شهود را حجت نمی دانم به سبب اینکه این دو مشاهده نزدیک به مرگ مطابق با شرع مقدس هستند و همچنین نظارت چند تن از علما و تایید ایشان را به همراه دارند این دو را خدمت دوستان معرفی می کنم:
ماجرای درگیری بین نیکولا تسلا و توماس ادیسون چی بود؟
با توماس ادیسون که همه شما آشنا هستید؛ ولی متاسفانه باید بگویم که توماس ادیسون، آن چیزی که مدارس به ما گفته نیست! حالا چرا؟
چرا بلند بودن ساختمانها مذموم است؟
هنگامی که طبیعت و جلوه های خلقت از بستر زندگی حذف و انسان وارد سوراخ های آپارتمان گردد ناگزیر می بایست محیطی مصنوعی از جهانی مجازی به او داده شود و ثمره این جایگزینی انسانی مجازی خواهد بود که روح قدسی او آسیب دیده است.
تحریف شخصیت ها در صدا و سیمای نجس جمهوری اسلامی به شهید آوینی هم رسید: (البته نجاست جزو لاینفک تکنولوژی ست)
در کلیپی که از مرحوم طالب زاده پخش می شود جمله تقطیع شده ای آورده می شود که می گوید "شهید آوینی ثابت کرد که می توان خیلی مدرن بود و خیلی متدین بود!"
در حالی که از ویژگی های بارز فکری شهید آوینی مخالفت صریح او با مدرنیته و تکنولوژی و علوم غربی بود.
رهبر انقلاب تنها راه رسیدن به رشد اقتصادی را حرکت به سمت اقتصاد دانش بنیان دانستند و گفتند: منظور از اقتصاد دانش بنیان، نگاه علمی و فناورانه به تولید در همه عرصه ها است.
نویسنده: اقتصاد دانش بنیان محکوم به شکست است، با دوامی کوتاه مدت برای کشورهای پایبند به اسلام و اخلاق انسانی و بلند مدت برای استثمارگران.
مهندسی عالم با تکیه بر دانش بشری، ثمره نگاه کافرانه به جهان بوده و بدعتِ تکنولوژی بر بنیان نیازآفرینی بی انتها و شیره کشی نامتعادل از طبیعت در راستای منفعت نظام سرمایه داری استوار است که حیات آن بر گُرده برده انگاری اکثریت در جهت رفاه اقلیت دوام می یابد حال این اکثریت برده و مصرف کننده در داخل همان جامعه، یا خارج از آن در کشورهای مستعمره تعریف شوند.
مطالب مرتبط:
رقص خروس
ژاپن، اندکی از عاقبت تکنولوژی + فیلم
در دانشگاه، محل کار و عرصه های مختلف اجتماع، دختران و زنانی دیده میشوند که با وجود اختلاط با نامحرم حدودِ عفت و حیا را حفظ کرده اند.
در مثالی که به ذهنم رسید همچون صیادی که دامی بزرگ پهن کرده و دانه های بی خطری خارج دام قرار داده و معدود پرنده هایی می خورند و سالم می پرند تا بعد از جلب اطمینان ناگاه کل گله در دام بیافتد.
گاهی ابلیس چند مورد اندکی را به ظاهر دست نخورده نگه می دارد تا الگویی باشد برای اطمینان خاطر افراد خوشبینی که محاسباتشان به اصطلاح گَل و گشاد است و این اطمینان کاذب به چنگ انداختن هزاران طعمه و در نهایت کل جامعه را در پی دارد.
مردی که برای ناموس یا فرزندان خود مقدمه استفاده از شبکه های مجازی را فراهم می کند همانند اینست که ناموس یا جگرگوشه خود را در خیابان ها رها کرده و مردی که ناموس خود را به دانشگاه یا محیط شغلی مختلط می فرستد در واقع غیرتی بر آنان ندارد.
امام صادق - علیه السّلام - فرمود: مؤمن در زمان قائم در حالیکه در مشرق است، برادر خود را که در مغرب بسر می برد می بیند و همچنین، آنکه که در مغرب است، برادر خود را در مشرق می بیند. بحار ج 52
در روایات برای ارتباط جنسی زن و شوهر ثواب بسیاری ذکر شده و همچنین از بالاترین نعمت های مادی بهشت، زنان بهشتی اند. حال چگونه است که شهوت خارج از ازدواج تا این حد شماتت شده و انسان را اهل آتش می کند؟ شهوت زنایی چه تفاوتی با شهوت سالم دارد؟
ازجمله نعمتهای بهشت خمر است پس چرا شرب خمر دنیایی عقوبت سنگین اخروی دارد؟؟
چرا مصرف مشروبات الکلی با اینکه طبع گرم دارند مسبب سردی و سستی قوای عقل و جوارح است؟
چرا موسیقی وجود آدمی را به جنبش می آورد ولی در نهایت افسردگی و کرختی زاست، مگر ارتعاش تارها و نوای سازهای موسیقی از جنس نوای برآمده از تارهای حنجره بلبل و کبک و قناری نیست؟! مگر یکی از لذت های اهل بهشت نغمه حوریان و صوت حسن از آن درخت مذکور در روایات نیست؟
و نمونه های بسیار دیگر ...
کار شیطان شبیه سازی و جعل از نمونه اصلی و زینت دادن به نسخه بدلی خود است. در حالی که پیامد نسخه شیطانی وارونه نسخه رحمانی می باشد.
ارتباط تصویری و شبکه های مجازی یکی دیگر از انواع بدل سازی های ابلیس از ارتباطات در تمدن آخر الزمانی حضرت قائم است. آیا این ارتباطات وسیع، جمع خانواده ها را گرم تر و دوستی ها را عمیق تر کرده یا انسان را تنها و منزوی تر؟!
حمل و نقل، طبابت، نساجی، ارتباطات و دوست یابی و کلیه مایحتاج و سازوکار های اجتماعی و فردی دارای مفهوم و قواعدی تنظیم شده توسط خالق علیم و حکیم هستند که مخترع، توان درک این مناسبات را ندارد.
دستاوردهای بشری بدلیل عدم تناسبشان با جهان تکوین و اساس منطق الهی عالم، مناسبات اجتماعی را بر هم می زنند. و مناسباتی شلخته و بی سرانجام تولید می کنند.
امام صادق - علیه السّلام - فرمود: زمانى که قائم ما قیام کند، خداوند عزّ و جلّ گوش و چشم شیعیان ما را چنان توانا مى کند که میان آنان و قائم پیکى نباشد. از همان جایى که هست با شیعیان سخن مى گوید و آنها سخنانش را مى شنوند و او را مى بینند. . کافی ج 8
همانگونه که در احادیث آمده که هر بدعتی منجر به تعطیلی سنتی می شود تکنولوژی هم که نوعی بدعت بوده جبرا بسیاری احکام اسلام را به تعطیلی می کشاند و احکام (قوانین) دین خودش را جایگزین می کند و پس از آن دیگر پیاده سازی احکام اسلام مقدور نیست.
برای نمونه:
ماشین آلات سنگین = تعطیلی احکام مالکیت زمین
بلوک و سیمان و مصالح مدرن = تعطیلی آزادی ساخت و ساز
دستگاه حفاری عمیق و پمپ آب = ممنوعیت حفر چاه
اره برقی = ممنوعیت قطع درختان
گنج یاب = تعطیلی اصل مالکیت بر دفینه و گنج
و ...
یکی از احکام الهی که در پرتو اباحه تکنولوژی تعطیل گشته اصل مالکیت زمین و حلیت ساخت و ساز است. که یکی از تبعاتش مشکل مسکن می باشد.
اگر اصل اباحه را بر تکنولوژی جاری و سر شیخ فضل الله ها را بر دار نمی کردند! نیازی به این ساز و کار عظیم قوانین دست و پاگیر بشری و این همت های بلند اجرایی و صرف هزینه و وقت نبود.
حالا سؤال بنده از علما این است که سرایت اصل اباحه بر احکام ( نه موضوعات ) که اساس برهانش بر دفع عسر و حرج بود؛ ارمغانش راحتی بوده یا مشقت؟! واضح است که هیچ بدعتی یسر و وسعت نمی آورد.
رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: هر کس نهالى را در زمینى بنشاند، یا نهر آبى بکشد که کسى بر او پیشى نگرفته باشد، یا زمین بایرى را آباد کند، بنا بر فرمان خدا و رسولش، آن زمین از آن خود او خواهد بود. کافی ج 5
حضرت امام صادق (علیه السلام) درباره آیه: وَ اللَّیْلِ إِذا یَغْشی؛ فرمود:
دولت ابلیس است تا روز قیامت که آن روز قیام قائم است.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۸، ص۱۵۴
این بود پایان ایستادگی در برابر هجمه تمدن کفر ... بعد از این، اسلحه بردار، قیام کن، وعظ بر منبر کن ... دیگر اسلام شکست ... !
«ناظم الاسلام، تو را به حقیقت اسلام قسم میدهم. آیا این مدارس جدیده خلاف شرع نیست؟ آیا ورود به این مدارس مصادف با اضمحلال دین اسلام نیست؟ آیا درس زبان خارجه و تحصیل شیمی و فیزیک عقائد شاگردان را سخیف و ضعیف نمیکند؟ مدارس را افتتاح کردید. آنچه توانستید در جراید از ترویج مدارس نوشتید، حالا شروع به مشروطه و جمهوری کردید؟! نمیدانید در دولت مشروطه اگر من بخواهم روزنه و سوراخ این اتاق را متعدد نمایم باید مالیات بدهم و اگر یک سوراخ را دو سوراخ کنم باید مالیات بدهم و کذا و کذا.»
«کمال، جامعیت و جاودانگی اسلام؛ بی نیازی مسلمین از قوانین جدید؛ تضاد اعتقاد به خاتمیت پیامبر با این عقیده که مقتضیات عصر را تغییر دهنده ی قانون الهی یا مکمل آن می داند؛ لزوم هماهنگی بین نظم معاش و امر معاد، در حقیقت، ناظر به نفی اصول موضوعه و قوانین برساخته بشری در غرب جدید پس از رنسانس است.»
از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده که ایشان نگاهش به کودکانی افتاد و فرمودند: «وای بر کودکان آخرالزمان از پدرانشان!
عرض شد: ای رسول خدا از پدران مشرکشان؟
فرمود: نه. از پدران مسلمانشان. به فرزندان خود چیزی از واجبات دینی نمی آموزند و اگر فرزتدانشان چیزی آموختند منعشان می کنند و به کسب دنیای ناچیز برایشان قانعند. من از چنین کسانی بیزارم و آنان از من بیزارند» - مستدرک الوسائل ج 15
در رابطه با نیازسازی کاذب یادگیری زبان و احساس تکلیف شدید !! والدین جهت آموزش زبان های خارجه، مقاله زیر بصورت خلاصه شده ارائه می گردد.
برده کشی از زن به اسم تکریم بانوان
در کشوری زندگی می کنیم که خیل کثیر از مردانش بی شغل و مجردند و مبتلا به انحرافات جنسی و ... و از دختران تا پیرزنانش شاغلند و مفرّحِ مردان همکار!
هر زن شاغل = دو خانواده متلاشی
خانواده خودش و خانواده مردی که با اشتغال آن زن بیکار شد.
و شاید در بسیاری موارد، سوم و ... خانواده های مردان همکار آن زن!
رؤیاهای صادقانه و کشف و شهود در بیداری یا خواب و یا حالت های نزدیک به مرگ همه در اثبات عوالم ماورای مادی و اینکه وجود انسان فرای این جسم خاکی ست بکار می آید و از این دست امور برای اغلب انسان ها کم و بیش در طول حیاتشان، گاهی هم با شواهدی قوی و قابل استناد برای خود و دیگران رخ می دهد.
برنامه زندگی پس از زندگی به کشف هایی که برای برخی در حالت نزدیک به مرگ تأکید می کنم نزدیک به مرگ که تعلقات اندکی از گرده روح برداشته شده می پردازد. درحالیکه هیچکدامشات وارد عالم پس از مرگ نشده بلکه نزدیک شده اند.
حال سؤال اینست که چرا اینهمه مدت علمای اسلام و تشیع به این امر مهم نپرداخته اند و هم اکنون ما در این امر معنوی هم پیرو غرب و عقب تر از آنها هستیم و تازه متوجه این راه پربرکت برای اطلاع از غیب شده ایم.
توجه داشته باشیم که هرگونه اخبار از عوالم غیب و پس از مرگ می بایست توسط کانال عصمت صورت گیرد و راه های دیگر خالی از اغلاط و آمیخته های باطل نیستند.
راه مذکور که از جنس کشف و شهود و رؤیاهای خبر دهنده است هم می تواند اثباتی بر جهان دیگر باشد ولی اینکه بنشینیم و کیفیت عالم دیگر را از این طریق بدست آوریم و جزئیات بعد از مرگ را پای صحبت افرادی غیر معصوم طلب کنیم بدعتی ست که در تقلید از غرب نصیب ما شده و علت اینکه تا به حال علما سراغ این وادی نرفته اند همین است که این خلاف برهان عصمت و نبوت است.
این کشف های بسیار ناقص نزدیک به مرگ هم خالی از تصرفات نفس و شیطان نبوده و کلیاتش شاید برای بیننده و اطرافیان تلنگر و بیدار کننده باشد ولی جزئیات آن برای سایرین حجت نیست و تنها منبع اخبار از عالم پس از مرگ، وحی از جانب خداوند است.
بعلاوه بها دادن به این جریان، در آینده قابل کنترل نبوده و دکانی برای افراد سودجو خواهد شد و مطرح کردن آن در سطح عموم همانند باز کردن باب کشف ها و شهودها، به صلاح نیست و منجر به آشفته بازارِ آمیختگی حق و باطل می گردد.
در یکی از این برنامه ها مشاهدات خانم اعظم السادات موسوی شاهد اسب بالدار، اصلا مشاهده نزدیک به مرگ هم نبوده بلکه کشف و شهودی بود که شاید در برخی جزئیاتش نفس مشاهده گر آنرا پرداخته بود. آبیاری فرشته صورت پوشیده در بهشت با شیلنگ ! و پخش موسیقی ملایم در خیابان های شهرک بهشتی !! *
غرب که سرزمینی بایر از معنویات و وحی است این مسیر را همانند سایر عرفان های کاذب، بنا نهاده تا خبری از غیب کسب کند.
آیا ما که پای مکتب وحی و اهل بیت عصمت هستیم در همه امور می بایست کورکورانه دنباله رو غرب باشیم؟
البته قبول دارم که در زمانه فقر ناشی از غیبتیم ولی این فقر نباید ما را در دام مسیرهای ناصحیح بیاندازد. و این مطلبی ست که بنده در نقد سایر ابعاد مدرنیته عارض بوده ام.
در پایان عرض کنم که شاید بتوان با تغییر شکل برنامه اندکی از آسیب های آن کاست بطوری که عالم دینی خبره، توضیحگر اصلی و تجربه گر در مقام ارائه پرسش از آنچه دیده باشد. که این شکل هم اما و اگرهایی دارد. زیرا پیامبر صلی الله علیه وآله که می فرمود: هل من مبشرات. خود نظاره گر و حاضر بر قضیه بود ولی عالم دینی چنان علم و شأنی ندارد.
*. شیلنگ از ابزارهای متأخر بشر جهت جبران هدر رفت آب در بحران کم آبی و جبران عدم آبیاری طبیعی (باران و جویبار و تعریق زمین) می باشد و کمی باور آن دشوار است که ملائکه در بهشت برای آبیاری از شیلنگ استفاده کنند! و موسیقی که سراسر پرورش توهم است، از جمله گناهانی ست که کمتر گناهی در معارف اهل بیت تا این حد بدان تاکید شده است و درختی که آن صوت حسن از آن صادر می شود هرگز ارتباطی با ابزارها و نت های موسیقی که امری سبک و پست است ندارد. و نمی توان گفت حنجره دراج و بلبل و ... شکل تکامل یافته تار و سنتور و ویولن است! یا اینکه بگوییم حرکت ابرها و رعد در آسمان تکامل یافته قوانین نیوتن و حساب دیفرانسیل و انتگرال است! که بحثش را در جای خود آورده ام.
اینکه در روایت آمده نخستین کسی که ساز و آلات موسیقی را ابداع و با آن نواخت ابلیس بود هم اشاره به جعل و بدلسازی شیطان از حقیقت دارد. همانند بدل سازی الکل از شراب بهشتی و القای شهوت زنایی و لذت از زنا بجای لذت ازدواج. موسیقی هم شکل بدلسازی شده از صوت حسن است.
متأسفانه یکی از بزرگان در تمجید موسیقی گفته:
اساساً موسیقی، که در تقسیم بندی های علوم قدیم، از شعب ریاضی است و چون با دقت و محاسبه و اندازه گیری دقیق سروکار دارد، جزو بخش های دانش ریاضی محسوب می شود. هنر دقیقی است.
به تعبیری دیگر، هنر موسیقی، محاسبه متکی به طبیعت و فطرت بشر است؛ که خرد انسانی، آن محاسبه را بر اساس تجربه استخراج کرده و برای آن پیشرفت قواعدی- موازینی گذاشته است.
که دقیقا نکته همینجاست و موسیقی تقابل نظم شیطانی و ساده لوحانه ریاضی با نظم عمیق و پیچیده خالق هستی ست.
که ثمره آن خروج از درک عالم حقیقت و وارد شدن در هپروتی ست که سراسر غیر واقعی ست. موسیقی هم غمش دروغ است هم شادی اش هم هیجان و هم آرامشش، هم احساس عشق و دلبستن و هم احساس غرور و هر چرخش و ادراک قلبی اش.
اهل خطه شمال با درخت آلوچه ( گوجه سبز ) آشنایند. خصلت متمایز این درخت، شکوفه زدن زود هنگام آنست.گرمای موقتی که در بهمن ماه ظهور می کند باعث خوشه خوشه شکوفه های متراکم درخت می شود. متاسفانه هرساله باد و سرمای اسفند بیش از 80 درصد شکوفه ها و گاهی همه آنها را نابود می کند. درحالی که سایر درختان با شکوفه زدن در فروردین و اردیبهشت همه ظرفیتشان به ثمر می نشیند.
اگر گوجه سبز برای ظهور شکوفه هایش عجله نمی کرد و با گرمای گذرای بهمن فریب نمی خورد سوز و سرمای اسفند به او آسیب نمی زد.
امام سجاد علیه السلام: «به خدا سوگند! هر کس از ما خاندان پیامبر قبل از قیام قائم، قیام کند همچون جوجه ایست که قبل از کامل شدن بال هایش از لانه پرواز کند، پس کودکان او را بگیرند و با وی بازی کنند.» - کافی ج8
مدیرآموزش و پرورش ناحیه چهار کرج اظهارداشت: بیش از ۲ ماه از سال تحصیلی می گذرد که دراین مدت بسیاری از فرهنگیان البرز پس از شناسایی دانش آموزان بی بضاعت درمدارس به میدان آمدند تا با مشارکت سایر خیرین گامی دیگر در شاد کردن دانش آموزانی که درکلاس های حضوری غایب هستند، کاری ماندگار با یکی کردن دل های مهربان و دغددغه مند در تداوم جریان آموزش دراین وضعیت سخت کرونایی انجام دهند.
روانشناس البرزی گفت: همدلی یک عمل لازم حمایتی برای جامعه محسوب میشود و به افراد محروم کمک میکند تا مراحل بحرانی زندگی را بهخوبی پشت سر بگذارند که فرهنگیان از زمان شیوع ویروس کرونا تاکنون بارها روحیه گذشت و حمایت از دانش آموزان محروم را به نمایش گذاشته تا شاگردان در خانه دوم خود به معنای همدلی پی ببرند.
... این توصیه مبنایی است؛ شیخالرئیس میگوید هرگاه در سالی، فصول تفاوت فاحشی نداشته باشند یعنی دمای فصول به هم نزدیک باشد آن سال بسیار بدشگون خواهد شد و چنانچه در آن سال بیماری پدید آید ماندگار خواهد شد و بهسرعت از جامعه رخت بر نخواهد بست.
آوازه خوانی و موسیقی و کلاً تحول درونی انسان با چرخش و زیر و بم کردن صدا، چه مداحی باشد چه اشعار عرفانی و ... هیچ تأثیر مثبتی در سیر الی الله ندارد.
غم و شادی و رؤیا و عشق و هیجان و دلباختگی تولید شده بوسیله نت های موسیقی همه ریشه در توهم دارند و دارای نسبتی با حقیقت نیستند.
قال رسول الله – صلی الله علیه و آله – : کان اِبلیسُ اَوّلَ مَن تَغَنّی. - وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص ۲۳۱
رسول خدا – صلی الله علیه و آله – فرمود:
ابلیس نخستین کسی بود که به آوازه خوانی پرداخت.
عن ابی عبدالله علیه السّلام فی قول الله تعالی: «و اجتنبوا قولَ الزُّور» (حج، ۳۰)، قال: قول الزُّورِ الغِناء. - وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۲۲۷
امام صادق علیه السّلام درباره سخن خداوند که می فرماید:
«از گفتار باطل بپرهیزید»، فرمود: گفتار باطل همان آوازه خوانی است.
قال ابوعبدالله علیه السلام: لما مات آدم علیه السلام وشمت به إبلیس وقابیل فاجتمعا فی الأرض فجعل إبلیس وقابیل المعازف والملاهی شماتة بآدم علیه السلام فکل ما کان فی الأرض من هذا الضرب الذی یتلذذ به الناس فإنما هو من ذاک . - الکافی ج6 باب الغناء
امام صادق علیه السلام فرمودند:
وقتی آدم از دنیا رفت،ابلیس و قابیل خوشحال شدند. آن دو با هم جمع شدند و به نشانه شادی، برای مرگ آدم وسایل نوازندگی و سرگرمی ساختند و نواختند، پس هر چه در روی زمین از این وسایلی که مردمان لذت میبرد وجود دارد، برگرفته از همانست.
مجالس ماتم برای تو در اعلی علّیین برپا شد. حوریان بهشتی در عزای تو بر سر و صورت زدند و آسمان و ساکنانش کوهها و دامنه هایش و دریاها و ماهیانش و باغهای بهشتی و نوجوانانش، خانه کعبه و مقام ابراهیم، مشعرالحرام، حرم خانه ی خدا و اطراف آن همگی در ماتم تو گریستند ...
در متون برخی غافلان از واقعه کربلا امثال ابن عربی و مولوی منحرف و شمس تبریز و ... مطالبی آمده که با سیره اهل بیت عصمت و طهارت مغایر است. مثلا ابن عربی روزه گرفتن در روز عاشورا را کفاره گناهان سال قبل می داند - الفتوحات المکیه. در حالی که امام صادق می فرماید: هر کس این روز را روزه بگیرد یا آن را مبارک بدارد؛ خداوند متعال او را با آل زیاد محشور می گرداند - کافی. و همچنین شعر آن صوفی منحرف رومی در کتاب مثنوی معنوی: روز عاشورا همه اهل حلب ...
متاسفانه در میان برخی معتقدین به مکتب تشیع نیز این فکر پیدا شده که واقعه عاشورا دو وجه دارد. وجه غم و وجه شادی و مسرت. اینان از دسته "فرحت به آل زیاد و آل مروان" نیستند ولی استدلال کج آنان به جایی رفته که حتی مقام اهل مسرت را بالاتر از مقام اهل غم و مصیبت می دانند!
از سید بن طاووس که البته حسابش با دو دسته بالا متفاوت است نقل شده: «واقعه عاشورا و شهادت أهلبیت علیهمالسلام سراسر لذّت و شادمانی و فرح و سرور بوده و اگر نبود که کتاب و سنّت امر به عزادارای نمودهاند، ما بدین مناسبت لباس شادی و مسرّت میپوشیدیم.[الملهوف، ص ۸۳.]
سخن سید بن طاووس یادآور سخن عمر بن خطاب درباره حجرالاسود است که: روزی عمر حجرالاسود را بوسید. بعد گفت:« من میدانم که تو یک سنگ بیشتر نیستی و سود و زیانی نداری. اگر ندیده بودم رسول خدا صلی الله علیه و آله تو را میبوسید، تو را نمیبوسیدم.»
حضرت علی علیه السلام به عمر فرمود:« چطور چنین سخنی میگویی؟ این سنگی است که سود و زیان میرساند.»
عمر پرسید:« چگونه؟»
امام فرمود:« همانا خداوند متعال چون از فرزندان آدم در عهد الست پیمان گرفت، پیماننامهای نوشت و به این سنگ خوراند؛ این سنگ نیز گواهی خواهد داد که مؤمن به پیمانش وفا کرده و کافر آن را انکار کرده است.»
سپس فرمود:« دیگر چنین سخنی مگو؛ زیرا رسول خدا صلی الله علیه و آله هیچ کاری را انجام نداده و هیچ سنتّی را پایهریزی نکرده جز با دستور حکیمانهی خداوند.»
هنگامی که میان آنچه از خالق حکیم رسیده با آنچه فکر ما بدان می رسد تفاوت حاصل شد می بایست به شیوه استدلال خودمان شک کنیم. آیا رسول خدا صلی الله علیه وآله بی حکمت بر سنگ بوسه می زد؟ کتاب و سنت بر اساس حکمت است واگر عزا و ماتم حق نبود کتاب و سنت برای دستور به شادی و مسرت اولی بودند.
رسول اکرم (صلی الله علیه وآله و سلم) فرمود: هرگاه دیدید که قرآن ها، جامه ای زیبا بر تن کرده اند و مساجد، زینت یافته اند و مناره ها، قد برافراشته اند و قرآن، با آواز خوانده می شود و مسجد ها، گذرگاه قرار گرفته اند، مؤمن در آن روزگار، از گوگرد سرخ، کمیابتر خواهد بود. آری! مساجدشان آذینبندی و جسمشان پاکیزه؛ اما دلهایشان از مردار، بدبوتر است. روضة الواعظین
از جمله بدعت های عصر غیبت، تغییر در معماری مساجد است که بسیار از شکل مورد رضای خداوند سبحان و سفارش پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فاصله گرفته.
حضرت آیت الله حائری شیرازی در گفتگوی تفصیلی چکیده ای از مبانی پول و بانک را به زبان ساده طرح کردند. وزن علمی ایشان در مقوله پول و بانک چنان است که نظرات ایشان توسط نشریه معتبر «اکونومیست» مورد توجه قرار گرفت.
وی در کتاب ( پول رایج جهانی و احیای پول اسلام )، به ذکر 10 مورد از تناقضات و مشکلات اساسی پول فعلی که مبتنی بر «اعتبار» است اشاره کرده و در کتاب دیگر ( در اسلام پول نباید کار بکند ) جایگزینی را برای پول رایج پیشنهاد میکند.
از رسول خدا صلى الله علیه وآله نقل شده: زمانی خواهد آمد که مردمان همه رباخوار می شوند و اگر کسی نخورد غباری از ربا بر او خواهد نشست - مستدرک الوسائل
اگر از برخی حضرات پرسیده شود گرفتن و دادن سود به بانک ربا ست یا خیر، آنقدر مطلب را می پیچانند و اما و اگر هایی ناموجود را مطرح می کنند که سوال کننده گیج می شود.
در حال حاضر معاملات بانکی به اسم وکالت و محاسبه سود قطعی و علی الحساب انجام می شود تا از حالت ربا خارج شود.
بطور خلاصه مفهوش اینست که بانک به عنوان وکیل مبلغی پول ماهیانه به سپرده گذار به عنوان سود علی الحساب می دهد و در پایان سال محاسبه سود قطعی از کارکرد سرمایه صورت گرفته و سپس زیاد یا کمش رد و بدل می شود.
بطور مثال اگر کسی مبلغی نزد بانک بگذارد با محاسبه سود 20% ماهیانه سودش به او پرداخت می شود. در آخر سال اگر آن سرمایه 25% سودآوری برای سپرده گذار داشت 5% باقی مانده به وی پرداخت و اگر 15% بود آن 5% از پولش کم می شود.
ولی در واقع هرگز این ساز و کار در نظام بانکی به اعتراف خودشان و آنچه عیان است انجام نمی شود و به دلیل پیچیدگی قابل انجام هم نیست و تا به حال هم ندیده ایم که جایی تحقق خارجی داشته باشد.
بنابراین سود بانکی همان حکم ربا را خواهد داشت.
پیامبر صلی الله علیه و آله: إن الله عز وجل لعن آکل الربا وموکله وکاتبه وشاهدیه - امالى صدوق
خداى عزوجل رباخوار و ربا دهنده و نویسنده و شاهد بر آن را لعنت کرده است.
در دو قسمت گذشته به بحث غنا ( آوازه خوانی ) پرداختیم در این قسمت مبحث موسیقی ( ابزار نوازندگی ) را بررسی می کنیم.
روایات معتبری در حرمت موسیقی وارد شده.
معتبره محمد بن مسلم:
قال رسول الله صلی الله علیه و آله : ان الله تعالی بعثنی رحمة للعالمین و لأمحق المعازف و المزامیر و أمور الجاهلیه و أزلامها و أحداثها.
رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید: خداوند تعالی مرا مبعوث فرمود رحمتی برای جهانیان و تا ابزار و آلات نوازندگی و نغمات و آهنگ ها و امور جاهلیت و قمار و بدعت های جاهلی را محو کنم.
روایت سند خوبی دارد و دلالت آن بر حرمت موسیقی کافی و تام است و نابودی ابزار موسیقی در ردیف هدف بعثت آمده.
روایت دیگر معتبره فضل بن شاذان است که اشتغال بالملاهی را گناه کبیره بر می شمرد.
ایشان باز هم در این باره قیود لهوی و صاد عن سبیل الله بودن را مطرح می کند که از پایه اشکال وارد است. ایشان می گوید آلات ملاهی حرام است یعنی اگر استفاده لهوی شد حرام می شود.
سؤال اینست از کجا وجود استفاده غیر لهوی ثابت شد؟!
شما خودتان برای این ابزار شأنیت غیر لهوی قائل می شوید و سپس خودتان استثنا می کنید. از کجا همه آنچه شما غیر لهوی می دانید نزد خداوند لهو نباشد؟ حضرت استاد آیا این احتمال را نمی دهند که منظور روایات این باشد که لهویت جزو لاینفک آلات موسیقی ست؟
روایت دیگر موثقه سکونی ست که امام صادق علیه السلام می فرماید رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود شما را از رقص و نی و تنبک و طبل ها نهی می کنم.
ایشان باز می فرمایند چون مواردی هست که لهوی نیست مثل زورخانه و طبل برای تهییج جهاد، پس روایات اطلاق ندارد.
از کجا تنبک زدن در زورخانه هم حرام نباشد؟! و از کجا که نواختن (با نت و آهنگ) طبل برای تهییج جهاد هم حرام نباشد. همانطور که قبلا گفته شد موسیقی زیر و بم هایی ست که درون انسان را پایین و بالا می کند بدون آنکه تحولش حقیقی باشد. همانند کسی که با مخدرات به فضا می رود!! آیا شایسته است مؤمن با نت و آهنگ برای جهاد تهییج شود؟!
حال اگر می شود از درخت انگور استفاده حلال برد آیا ممکن است پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بفرماید من مبعوث شدم تا درختان انگور را از ریشه بکنم؟!!
آیت الله خامنه ای:
... هنر موسیقی، تلفیقی از دانش، اندیشه و فطرت خداداد است؛ که مظهر فطرت خدادادی در درجه اول، حنجره انسان ها و در درجه دوم ساز ها است که به دست انسان ها ساخته شده است. پس می بینید که پایه، پایه ی الهی است. ...
... این هنر ساخته و پرداخته نعمت های الهی را، که بر اساس یک ذوق و قریحه ذاتی و یک نظم و انتظام خردمندانه شکل می گیرد و در واقع جان دادن به بی جان هاست، در راه خدا و رضای او مصرف کنید.
نقد فتوای آیت الله خامنه ای در باب غنا و موسیقی - بخش دوم
استنباط یک فقیه اگر در رأس نظام و رهبریت امت باشد تاثیر بسیار زیادی بر فرهنگ جامعه خواهد گذاشت.
رهبری در سلسله دروس خارج خود بحث غنا و موسیقی را به تفصیل بیان کرده اند و نتیجه ای که از این بحوث فقهی اخذ شد تفکیک غنا و موسیقی، به دو قسم حرام و حلال بود. از نظر ایشان موسیقی و غنا مطلقا حرام نیست و سه قید برای آن بیان کرده اند. در قسمت نخست دو قید را از آیه 6 سوره لقمان بررسی کردیم و اشکال وارده این بود که اینها اوصاف غنا هستند نه قیود آن.
آیه بعدی مورد استناد، آیه 30 سوره حج می باشد.
روایات تفسیری ذیل این آیه هم دلالت بر حرمت غنا دارند.
... فاجتنبوا الرجس من الاوثان واجتنبوا قول الزور
... از پلیدیهاى بت ها اجتناب کنید! و از سخن باطل بپرهیزید
روایات معتبره بیان می دارد که از مصادیق " قول الزور " ( سخن باطل ) همان " غنا " ست.
که ایشان باز هم قید سومی را مطرح می کنند و آن هم " زور " است. یعنی هر غنایی حرام نیست بلکه باید آن غنا زور ( باطل ) باشد.
در حالیکه امام معصوم علیه السلام به صراحت می فرماید از غنا که همان " قول الزور " است اجتناب کنید یعنی باطل بودن صفت غنا ست. به عبارت دیگر هر غنایی " قول الزور " است نه اینکه دو نوع غنا داریم غنای زور و غنای غیر زور.
کتاب درسنامه غنا و موسیقی متن دروس خارج فقه رهبر انقلاب آیت الله خامنه ای
این مجموعه، دروس مفصلی در استخراج حکم غنا و موسیقی می باشد.
به کسانی که تمایل دارند از سیر استخراج و استنباط حکم موسیقی و غنا از قرآن و فرمایشات اهل بیت صلوات الله علیهم مطلع شوند پیشنهاد می کنم حتما این کتاب را مطالعه کنند.
از مزایای کتاب جامع بودن آن در آوردن همه ادله موجود، آیات و روایات و نقد و بررسی مفصل آنان می باشد.
از آنجا که اینجانب به نتیجه گیری نهایی از این سیر تحلیلی نقد دارم موارد اشکال خودم را بطور خلاصه مطرح میکنم.
حرمتِ فی الجمله غنا و موسیقی کاملا واضح و بدون تردید است.
رهبر بیان می دارد: عبارت غنا در روایات را نباید ترجه لغوی (ترجیع و تحسین صوت) کرد بلکه باید دید مفهوم اصطلاحی آن در عرف آن زمان چه بوده.
و این کاملا مورد قبول است.
بر اساس این مبنا، غنا در روایات به مفهوم هر ترجیع و تحسین صوت نیست بلکه به معنی آوازه خوانی خواهد بود.
تا اینجا قبول
از مطالعه و بررسی ادله روشن می شود غنا (آوازه خوانی) مطلقا حرام است ولی رهبر 3 قید را از آیات قرآن و روایات مطرح می کند.
1- لهوی بودن
2- مضل عن سبیل الله بودن
3- باطل بودن در مقابل حق
آیه محوری مورد استناد این است:
ومن الناس من یشتری لهو الحدیث لیضل عن سبییل الله بغیر علم ویتخذها هزوا اولئک لهم عذاب مهین
و بعضى از مردم سخنان بیهوده را مىخرند تا مردم را از روى نادانى، از راه خدا گمراه سازند و آیات الهى را به استهزا گیرند براى آنان عذابى خوارکننده است!
که در روایت معتبر، از مصادیق آن را غنا دانسته اند.
ایشان می گویند که لهو بودن و مضل عن سبیل الله بودن قیود غناست
یعنی هر غنایی حرام نیست بلکه باید لهوی و مضل باشد.
آیا تشخیص مرز اضلال عن سبیل الله برای انسان ها مقدور است؟!
درحالیکه امام معصوم علیه السلام "لهو الحدیث لیضل عن سبییل الله بغیر علم" را غنا می داند یعنی هر غنایی این خصوصیات را دارد نه اینکه اینها محدد و مقید دامنه غناست. در واقع ذات غنا لهوی ست مضل عن سبیل الله.
سپس ایشان ملاک تشخیص لهوی بودن را عرف می دانند که مشکل بودن و پیچیده بودن آن واضح است.
آیا این مسبب لغزیدن جامعه به سوی غنا و وضع فعلی نمی شود.
در حالیکه به نظر حقیر، اطلاق حرمت آوازخوانی و آلات موسیقی از آیات و روایات واضح است.
متاسفانه سیطره رسانه ای ایجاب می کند عده ای که دارای تخصص لازم نیستند بر منبر موعظه عوام بنشینند. خانم اندیشه فولادوند در برنامه دورهمی تبلیغاتی راجع به موسیقی ارائه دادند که در این مطلب به آن می پردازیم:
خانم اندیشه فولادوند: اثبات شده موسیقی کلاسیک مخصوصا موتزارت، روان انسان و نورن های مغزی را ترمیم می کند !
آقای مدیری: لطفا باخ و ... موتزارت گوش کنید نمی دونید چه می کنه با مغز !!
بحث کارآمدی نظام جمهوری اسلامی ایران بحثی ست که مدتها در مجامع متعدد مطرح میشود در اینجا لازم دیدم نکاتی در این باره مطرح کنم.
در ابتدا باید گفت که بحث کارآمدی یا عدم کارآمدی نظام حاکم در ایران از اساس بی معنی ست. جمهوری اسلامی بجز در موارد منحصری، نظام خاصی برای مدیریت معیشت و حکومت ارائه نکرده تا سبک و سیاقش مورد نقدی جدا از سایر نظامات کشور های جهان قرار گیرد. بلکه همان الگوی سکولار غرب را برای حکومت و اداره کشور در پیش گرفت.
در واقع ما می بایست، یا درباره کارآمدی اسلام بحث کنیم یا مدرنیته. در آن ابعادی که جمهوری اسلامی الگوی حکومتی اسلام را در پیش گرفته (مانند جنبه نظامی و مبارزه با استکبار) تا زمانی که در مسیر اخلاص باشد ان شاء الله حتما کارآمد خواهد بود و در آن مواردی که مدرنیته و نظام مادی غرب را مد نظر داشته (همانند نظام توسعه و فناوری و اقتصاد و ...) نه تنها جمهوری اسلامی بلکه هر نمونه حکومتی در جهان باشد، ناکارآمدی در ذات آن خواهد بود.
خطبه نماز جمعه 27 دی 1398: ... وحدت علمای دین، راهحلهای اسلامی برای سبک زندگی نوین اسلامی را کشف میکند. همکاری دانشگاههای ما علم و فنّاوری را ارتقا بخشیده، زیربناهای تمدّن جدید را خواهد ساخت.
اگر ایشان امام امت! نائب امام زمان بر روی زمین، سایه معصوم! انسان کامل! و (نستجیر بالله) علی زمان!! هستند که هیچ! اما در غیر این صورت سؤال خودم را مطرح کنم:
سؤال:
آیا ایشان فراگیری علوم دانشگاهی غرب و فناوری را برای ایجاد تمدن اسلامی تجویز می کنند؟
اگر در این تمدن جدید فوق الذکر، همان مسیر فناوری غرب تجویز شود، چه تناسبی با تمدن اسلامی، و چه تفاوتی با تمدن ماده گرایی غرب خواهیم داشت؟
اسلامی که ما در این چند دهه جمهوری اسلامی شناختیم اسلامیست که در جهاد و راندن طواغیت و دشمنان، ید بیضایی دارد ولی بعد مکناهم فی الارض، حرفی برای گفتن ندارد!
اللهم عجل لولیک الفرج
ابتدای ورود وسایل مدرن، تلویزیون و ماشین و ... عده ای متذکر مفاسد این مظاهر دین جدید شده بودند علمایی که آنچه دیگران اکنون هم در آیینه نمی بینند آن زمان در خشت خام می دیدند. ولی عده ای با نگرش سطحی این ابزار آلات را در جهت توسعه مبانی اسلام و رفاه! پذیرفتند.
آن بزرگواری که برای رساندن صدای خودش گفت " بوغ شیطان را بیاورید " متوجه نبود که با استفاده از بلندگو، شریعتی غیر از اسلام بنا می گذارد. ایشان نمی دانست که اگرچه آوردن بلندگو یک دقیقه طول می کشد ولی تبعاتش در نسل های بعد، 15 سال میانگین سن ازدواج را بالا می برد و حداقل 30 سال توان مسکن دار شدن خانواده ها را و همینطور دغدغه ها و مصیبت هایی که از قبل فناوری بر جامعه تحمیل می شود. تحصیل و اشتغال و مسکن و ... اعتیاد و طلاق و مفاسد جنسی و بلوغ زود رس و بیماری ها و .... حالا علما هزار سال بروند پشت بلندگو فریاد بزنند که جوانها تقوا پیشه کنید ! دختران و پسرانی که تا رسیدن به سن ازدواج همه کار کرده اند!!
هم اکنون که عده ای دم از کشاورزی مدرن می زنند کوته فکرانی هستند که نمی دانند ساخت هر قطعه از ماشین خیل کثیری از کشاورزان را به تعطیلی مزارعشان و سرگردانی جوانی ها در دانشگاه ها و بیگاری در صنایع و ... می کشاند. که حضرات نخبه !! این هزینه های اقتصادی و اجتماعی را در میزان بهره وری، محاسبه نمی کنند.
«اگر شما علاقه دارید به اسلام، علاقه دارید به کشور، علاقه دارید به ملت خودتان، این دستگاهی که دست شما هست ـ همه دستگاهها که نمیتوانند همه دخالت بکنند ـ هر کسی آنجایی که دارد، این دستگاهی که دست شماهاست این دستگاه را اصلاحش کنید؛ یعنی غربی نباشید، غربزده نباشید، که حتماً باید بین این خبر و این خبر، موسیقی باشد، این غربزدگی است، یک طرح دیگری درست کنید، یک چیز دیگری. اخبار را زیادترش کنید، یک کارهایی بکنید که موسیقی را ترکش کنید. شما خیال نکنید که موسیقی یک چیزی است برای یک مملکت مترقی. موسیقی خراب میکند دِماغ بچه های ما را؛ مغز بچه های ما را فاسد میکند. دائماً تو گوش یک جوان موسیقی باشد، این دیگر به کار نمیرسد؛ این دیگر نمیتواند فکر جدی بکند.»
بیانات آیت الله خمینی (ره) در دیدار با کارکنان صدا و سیما 28/04/1358.
در زمانی که متاسفانه برخی بزرگان دم از تئوری ژاپن اسلامی میزنند باید متذکر شد که از لوازم اقتصاد شکوفا و زندگی در رفاه، تولید و برکت در مال است حال آنکه در چهارچوب زندگی صنعتی امکان تولید انبوه برای تک تک افراد وجود ندارد زیرا که برای بدست آوردن ثروت در این سبک معیشت می بایست اکثریتی کارگر و مصرف کننده فدای اقلیتی سرمایه دار شوند و علاوه بر آن برکت و کسب مایحتاج هرگز در محیط مصنوعی مدرن میسر نخواهد شد.
همانطور که گفته شد تکنیکی و مدرن کردن سبک معیشت هرگز به رفاه اکثریت نمی انجامد و اگر جوامعی علارغم پذیرفتن معیشت مدرن سرمایه دار و مرفه بودند یا به دلیل انباشت سرمایه دوران استعمارشان است و یا به قیمت برده کشی از اکثریتی داخل و یا خارج از جمعیت آن کشور تمام می شود. به عنوان نمونه برخی ژاپن را به عنوان کشوری معرفی می کنند که با وجود صنعتی شدن و زندگی مدرن، به رفاه رسیده! حال آنکه از وضعیت بیکاری و برده انگاری شاغلان آن کشور بی خبرند.
فیلم اول: واقعیاتی باورنکردنی از ژاپن که از دید ما سانسور میشود!
فیلم دوم: از صفهای بدون انتها چه میدانید؟
زندگی فقرای فراموش شده ژاپن، روی دیگر سکهای است که تابحال آن را ندیدهاید. اختلاف طبقاتی در کشور ژاپن بسیار شدید است.
ژاپن کشوریست که در آن دو پدیده مردم فراموش شده و محلههای کثیف را کنار مدیران کمپانیهای مولتی میلیاردر و برجهای گران قیمت، میبینید.
نابغه فیزیک که عمر گرانبها را مشغول تجزیه و تحلیل گوشه ای از جزئیات عالم ماده کرد، هنگام حس کردن نفس های مرگ اعتراف میکند که تمام عمرش را هدر داده !
«رحمة للعالمین» آمد طبیبت زو طلب
چه ازین عاصی وز آن عاصی همی جویی شفا
حجاب، عفاف، عدالت، امر به معروف و نهی از منکر، تقویت بنیان خانواده و ...
با این واژه ها و دغدغه های سطحی نگرانه مذهبیون برای اجرای احکام اسلام در این روزها بسیار مواجه می شویم.
اما باید گفت حجاب و عفاف و ... احکام دین و شریعت اسلام هستند و همانطور که بارها گفته شد مدرنیته یک دین و شریعت است و در یک بستر کفرآلود نمی توان احکام الهی را به شکل فراگیر پیاده کرد و جامعه ای که آلوده به شریعت اداری و صنعتی و تکنیکی غرب شده و بر اساس آن تقنین و اجرا می گردد سازگار با شریعت و احکام دیگری نخواهد بود و سرانجام این بستر مصنوعی بشری، دل و دین افراد را به سوی خاستگاه فکری خود یعنی سقوط در انسانگرایی و ماده پرستی سوق خواهد داد.
آیا می دانید علارغم امکانپذیر بودن کشاورزی ارگانیک، منافع برخی در واردات و مصرف سموم خطرناک زراعی است؟
مثلا جهت نابودی کرم ساقه خوار برنج، بجای سم مرگ آور دیازینون، براحتی می توان بوسیله زنبور تریکو گراما این آفت را نابود کرد و موارد متعدد دیگر ... در اینجا به یکی از این موارد به نام آفتکش رانداپ که بطور متداول و بکثرت استفاده می شود اشاره می کنیم:
همانطور که گفته شد مبنای تمدن غرب، بر هم زدن انتظام حکیمانه جهان و ایجاد نظمی ریاضی در سامانه ای منفک از عالم منسجم طبیعت است.
ساعت دیکتاتوری پنهان است
در زمانه مدرنینته هیج چیز در جای خود نیست
مدرنیته برای هر چیزی جایگزین دارد.
(اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَیاةُ الدُّنْیا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زِینَةٌ وَ تَفاخُرٌ بَیْنَکُمْ وَ تَکاثُرٌ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ).
بدانید زندگى دنیا تنها بازى و سرگرمى و تجمّل پرستى و فخرفروشى در میان شما و افزون طلبى در اموال و فرزندان است،
به این ترتیب "غفلت" و "سرگرمى" و "تجمل" "تفاخر" و "تکاثر" دوران هاى پنجگانه عمر آدمى را تشکیل می دهند.
"تعصب بیجا و ندیدن امورات مثبت غرب و دانش آنها و همتشان در فناوری صحیح نیست"
این عبارت یا به دلیل سطح عقول مخاطبین گفته شده.
و یا ناظر به عدم توجیه گوینده در برابر زیرساخت های در هم تنیده فرهنگ مهاجم غرب است.
مبنای علوم و تکنولوژی غرب، ماده پرستی و اوج دست درازی نفس اماره در شهوات مادی در عالم طبیعت است که صدای شکست آن به زودی به گوش ها خواهد رسید. همتی هم که غرب در این وادی بکار برده جز از قلوب منجمد معطوف به دنیا، و کفر به عوالم قدس و بواطن هستی منبعث نمی شود.
راز هستی درسایه شوم مدرنیته و لوازم آن از دسترس بشر خارج و رابطه انسان جدید با شهود حکمت و جمال الهی در آینه زیبایی ها و تناسب دستگاه آفرینش قطع گشته است.
شاید پذیرفتن اینکه چندین میلیارد انسان در توهم زندگی می کنند و علم و صنعت مدرن آنان را به بازی و بردگی پیچیده و در عین حال آشکاری گرفته، برای برخی سخت باشد. ولی مشغولیاتی همچون بازی های رایج که خیال انسان را مسحور خود کرده شاهدی روشن برای متوهم بودن انسان مدرن است. اینکه به راحتی می توان انسان های بالغی را به غم و افسردگی، شادی و نشاط و تحرک و تلاش های نفس گیر ولی کودکانه ترغیب کرد در حالی که انگیزه، هدف و محصولش، تقریبا هیچ باشد.
مردی از اهل قم قیام می کند، مردم را به سوی حق دعوت می نماید، جمعیتی نیرومند که مانند پاره های آهن (سخت و استوار) هستند، به گرد او جمع می شوند که طوفان های حوادث آن ها را نمی لرزاند، و از جنگ با دشمن خسته نمی شوند، و ترس به آن ها راه ندارد، و توکلشان به خداست .» - محدث قمی، سفینة البحار، ج 2، ص 446
قیام و مجاهدات انبیاء همیشه توام با آفات و موانعی بوده که ثمرات دعوت ایشان را محدود می نمود. انقلاب ایران نیز از این قاعده کلی مستثنی نبوده و علیرغم پیروزی های متعدد با آفات و چالش هایی مواجه بود که با وجود عظمت و ظفر های ابتداء انقلاب، پس از چهل سال شاهد انحراف و افول آن هستیم. جدای از اینکه برخی امید به صعود مجدد حکومت به سوی برقراری ارزش ها دارند. حال این امید بجا باشد یا نباشد، درباره وضع موجود باید بگوییم در آستانه چهل سالگی انقلاب آنچه از ثمرات این جنبش عظیم تاریخی می بینیم عزت و قدرت نظامی ای ست که در تاریخ ایران و اسلام کم سابقه بوده و نعمت رهبری فقیه و شجاع. و در عین حال تبدیل شدن عمدی کشور به فاحشه خانه ای بزرگ توسط مسئولان حرام لقمه و دیوث مملکت که مسئولیت و انقلاب را به بازی گرفته و قدر این جهش بزرگ تاریخی را ندانسته اند.
از جمله این آفات، آمیختگی تئوری حکومت با تفکرات لیبرال و بنیان فکری غربی ست که موجب فرو نشستن تدریجی شور و حرارت برپایی دین و عدالت در جامعه شد. این افول به روشنی در حیطه های فرهنگی و سیاسی و اقتصادی مردم مشاهده می شود و پس از چهار دهه جز پوستی از آرمان های اسلامی در ایران باقی نمانده است. اکنون هم که در رسانه های عمومی افتخارات حکومت شمرده می شود مبنا کاملا غیر اسلامی و مربوط به تمدن مادی ست.
مقاله زیر نگاهی به تاریخچه طرح موضوع شرکت زنان در انتخابات و سیاست و مصادر اجرایی در ایران داشته و با طرح مطالبی در سه فراز و نتیجه گیری این مساله مورد بررسی قرار می دهد.
چکیده
با اینکه در ساختار عقیدتی جوامع اسلامی کنونی، ایمان به نبوت پذیرفته و با دلایل متقن اثبات می شود. ولی متأسفانه در سیر علمی و عملی تمدنسازی، همانند جوامعی تفکر و رفتار میگردد که کأنه از اساس، نبی ای و رسالتی نمیشناسند. اصل بنیان نبوت بر قصور قدرت ادراکی نوع انسان به جهان و عوالم محیطش میباشد که در این وادی تفاوتی میان امور دنیوی و اخروی نیست. همانگونه که با عقل و ادراکات خود میفهمیم که مرز احاطه علمی ما نسبت به روح و معاد و امور خُلقی و ... تا کدام حد است. همین نسبت در امور مادی و دنیوی نیز وجود دارد و در تمامی زوایای وجودی جسم و روح انسان جاری ست و با توجه به اینکه امور جسمانی و روحانی انسان با یکدیگر مرتبط و درهم تنیده است هرگز مکتب و روش علمی و فنی ای که به علم ناقص بشر متکی است جواز تصرف و ارائه انتظام علمی و ساختار معیشتی و به اصطلاح، پیچیدن نسخه در دامنه بایدها و نبایدهای زندگی ایمانی را ندارد. حال اگر بخواهیم در خارج از چهارچوب منطقی مکتب وحی طبابت کنیم یا نظامی برای تغذیه، معماری، نساجی، صنعت و ... ارائه دهیم. در تقابل با مکتب نبوت و وحی ایستاده ایم
با توجه به اینکه متن الگوی اسلامی ایرانی که بسیار خوشبینانه برای سال ۱۴۴۴ ایران نوشته شده هدفی مطلوب و متعالی است چند نکته در اینجا قابل تذکر است.
چه کسانی می بایست این الگو را پیاده سازی کنند؟؟!! حاکمان کودک مغزی که اندیشه لیبرال و سواری دادن به استکبار جهانی دارند؟؟ یا مسئولان فاسدی که جز به منافع شخصی خود فکر نمی کنند؟؟!!
هم اکنون به لطف نظام آموزشی ای که حضرات ناقص العقل بعد 40 سال نتوانستند حتی اندکی اصلاحش کنند ایران به فاحشه خانه ای تبدیل شده که جلوات کثیف آن در صدا و سیما با اینکه فرسنگ ها با حقیقت جامعه فاصله دارد نمایان است.
با اینکه این الگوی سال ۱۴۴۴ همانند اصل جمهوری اسلامی در شرایط فعلی تئوری مطلوبی است. ولی نباید نام اسلام حقیقی را برای آن هزینه کنیم زیرا که همانند نظام حاکمه جمهوری اسلامی تلفیقی از تمدن اسلام و قالب تمدن کفر است.
از باب تلنگر به ذهن منجمد دلبستگان به علوم غرب و آنان که علم را از غیر مکتب وحی و اهل بیت عصمت طلب کردند.
در خطبه اول نهج البلاغه، امام علی، باب علم رسول خدا صلی الله علیه وآله، اساسِ خلقتِ انسان را بر چهار طبع گرمی و سردی و خشکی و تری بیان می فرماید.
نهج البلاغة - خطب الإمام علی ( ع ) - ج 1 - ص 20 - 21
ثم جمع سبحانه من حزن الأرض وسهلها ، وعذبها وسبخها ، تربة سنها بالماء حتى خلصت . ولاطها بالبلة حتى لزبت . فجبل منها صورة ذات أحناء ووصول وأعضاء وفصول . أجمدها حتى استمسکت ، وأصلدها حتى صلصلت . لوقت معدود . وأمد معلوم . ثم نفخ فیها من روحه فمثلت إنسانا ذا أذهان یجیلها . وفکر یتصرف بها ، وجوارح یختدمها ، وأدوات یقلبها . ومعرفة یفرق بها بین الحق والباطل والأذواق والمشام والألوان والأجناس . معجونا بطینة الألوان المختلفة ، والأشباه المؤتلفة . والأضداد المتعادیة والأخلاط المتباینة . من الحر و البرد . و البلة و الجمود . واستأدى الله سبحانه الملائکة ودیعته لدیهم وعهد وصیته إلیهم .
معرفی کتب اصغر طاهرزاده در اینجا صرفا در نقد و تحلیل مدرنیته است و به معنی تأیید مشرب فلسفی ایشان نیست.
متأسفانه جناب آقای طاهرزاده در مکتب فکری منحرف امثال ابن عربی و ملاصدرا و از معتقدین به وحدت وجود است و نویسنده تمدن بدلی از عقائد انحرافی ایشان برائت دارد.
کتاب های جناب آقای نصیری هم صرفا جهت تفکرات ایشان در همین محدوده معرفی میشود. که اینجانب پیش از به زیارت قبر حضرت!! ژینا رفتنش (زیارتگه رندان جهان!!) به ایشان ارادت داشتم.
تولید "قدرت، اطلاع، ثروت" در سبک زندگی غربی و سبک زندگی اسلامی